"تخریب" توسط فیونا مک فارلین

تصویر توسط آنا HaifischFacebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه جویی در داستانصرفه جویی در این داستان برای بعد.صوت

توسط NEWS-SINGLE در 30 اردیبهشت 1399
looking through window
تصویر توسط آنا Haifisch

صوتی: فیونا مک فارلین می خواند.

"این بیگا خانه است که پایین آمدن" جرالد گفت. "در نهایت." او سینی را از اوا دامان.

"که دوست داشتنی خانه" اوا گفت.

با یک انگشت جرالد برداشته یک پرتاب شدن از پرده افقی. او برگزار شد سینی را در دست دیگر او و peered از پنجره به بیرون. "چه دوست داشتنی در مورد آن ؟" او گفت:, و سینی کج.

"جرالد!" اوا به نام و او righted سینی بدون نگاه کردن به او. "ژاپنی افرا با زرشکی برگ."

"آنها حفر آن را در حال حاضر" جرالد گفت. "ارزش ثروت یک درخت و مانند آن."

اوا چرخ خودش را به پنجره.

"من شما را به کشیدن پرده" جرالد گفت: "اما او رفت و در دور اول به آشپزخانه با سینی و تا زمانی که او آمد او مورد مطالعه گرد و غبار در لبه های پرده—بسیار نازک لبه آن است. اما چه کسی می تواند گسل جرالد بود که فوق العاده ای را با کارهای خانه بود و گفت: "چه چیزی اشتباه است با پرده ؟ پرده تنها با گرفتن گرد و غبار" و هنوز هم اجازه دهید او باید آنها را نصب کرد ؟ در حال حاضر او آمد و خم شد روی نیمکت راه شما تا به حال به و fiddled با رشته ها تا زمانی که پرده ها باز بود فقط به اندازه کافی برای اوا برای دیدن بیگا خانه.

"بسیاری از خودروهای," او گفت:, و جرالد snorted.

یک مرد با نزدیک شدن به بیگا خانه و متوقف در مقابل دروازه. او گفت: چیزی به کارگر داخل حصار و زمانی که آنها به او جواب داد: او تبدیل به جعبه نامه—معمولی فلزی جعبه نامه—و با یکی مطمئن شوید که جنبش لوسیون صورت آن خود را پست. سپس او در گهواره آن در برابر معده خود را راه شما ممکن است یک هندوانه سنگین و انجام آن را به یک ماشین پارک شده در خیابان.

"سوغات" جرالد گفت. "Sickos."

اما او در آنجا ماند در پنجره به تماشای برای بیل. زمانی که آن را آمد در اطراف گوشه درب از اتومبیل های پارک شده در خیابان همه باز شد و مردم رز از آنها. آنها برگزار دوربین های دیجیتال و دوربین های فیلمبرداری و آنها به تن لباس در رنگ های خاموش مانند آنهایی که شما را در تلویزیون و روزنامه نگاران در مناطق جنگی. این چیزی بود که اوا فکر. به عنوان اگر آنها می خواستند به پنهان کردن خود را دارند. و همه وجود دارد به تماشای آن خانه کوچک پایین آمده است. اوا شده بود یک دختر داخل آن خانه بازدید Laineys. و پس از Laineys نقل مکان کرد و به سیدنی دیده می شود مستاجران آمدن و رفتن کرکره شل و سفت درخت افرا قرمز روشن و خاموش کردن هر سال است. برخی از مستاجران به حال raked برگ و دیگران نداشته است. برخی از دانش آموزان در آن زندگی می کردند با خانواده های خود و در آنجا شده بود شب وقتی ویندوز روشن شد و موسیقی را از آنها چرب و دود از کباب لغو احکام صادره ی گوشت بره. درخت کریسمس در مقابل پنجره. بنابراین بسیاری از زنان ایستاده در دروازه تماس نام کودکان. و گاهی اوقات حیوانات خانگی—را Bigas خود را به حال به حال یک سگ و بعد از آن پل بیگا تا به حال تمام کسانی که پرندگان. همه که امروز بروید.

خیابان شلوغ بود در حال حاضر. کارگران در سخت کلاه نامیده می شود را برای مردم به عقب بماند و همراه جیم گرنت که هنوز نگاه در پلیس مانند یک لب قرمز-خرما دهم گریدر. پشت سر او یک زن اوا فکر کردم او می دانستم که یک زن در یک کت و شلوار نیروی دریایی که به نظر می رسید تقریبا superstitiously به نگاه به سمت بیگا خانه—و بله, آن را به خانه خود را اوا و جرالد را که او به دنبال در خود دروازه او را باز کرد خود را در راه او پا بر روی.

"که این ، جرالد گفت. او دوست داشت برای رسیدن به درب قبل از یک بازدید کننده. او آنقدر بزرگ بود او پر از کل ورودی—اوا می دانست که چگونه فوق العاده آن بود که برای دیدن او انتظار دارد با او بزرگ تماس صوتی "خوش آمدید!," و چگونه اعمال او بود و اگر او کسر خوش آمدید. او نورد در سراسر اتاق به طور معمول محل و گوش به او سلام می گویند و او بخشنده به او گفت: آن; تن او بود و خوش برخورد. بنابراین او مورد تایید کوتاه و اعتراف او.

"شما یک بازدید کننده," او گفت: "آینده را از راهرو.

بود نوع که قرار دادن سر خود را در اطراف درب قبل از او وارد اتاق: در اینجا بود که سر او مو نور تیز بینی و در حال حاضر در اینجا بود بدن او. آن را به پنهان کردن خود را تنگی? اوا درک این استراتژی; او نمی خواهم مردم را به دیدن صندلی چرخدار خود را قبل از آنها را دیدم ،

"سلام خانم Forsythe گفت: خم به بوسه اوا گونه شاید به این دلیل اوا تا به حال برداشته است.

"این یک دست کیت Hawkins" جرالد گفت. می گوید: "شما ميباشد."

"اوه ،" زن گفت. او عینک یک کیسه در سراسر بدن آن پهن یک سینه. "من -- من تعجب می کنم اگر شما به یاد داشته باشید من؟"

"یکی از قدیمی خود را به دانش آموزان عشق؟" جرالد گفت.

اما اوا در حال حاضر می دانستند که او بود: او بود که نوشته بودم این کتاب در مورد پل بیگا. موهایش سبکتر اما در غیر این صورت او نگاه همان.

"من ممکن است پاپ از" جرالد گفت. "اگر شما خانم ها همه درست است ؟ ببینید چگونه تری را گرفتن."

تری اوا می توانید ببینید—تری جارت بعدی-درب-همسایه تری با آنها جرالد در جنگ بود اما تنها در روز دوشنبه زباله شب ایستاده بود روی چمن خود را به تماشای بیگا خانه پایین آمده است. بنابراین جرالد رفت و به او پیوست و در آنجا آنها ایستاده بود—جرالد Forsythe و تری Jarrett, پاهای از هم جدا اسلحه عبور بالا بر روی سینه خود را به عنوان اگر آنها نظارت تخریب. که در حال حاضر می تواند ادامه.

کوتاه زن منتظر در حالی که اوا تماشا جرالد. سپس او گفت: "شاید شما به یاد داشته باشید خانم Forsythe. ما صحبت کرد چند سال پیش در اینجا در این اتاق مورد پل بیگا."

"بله, من به یاد داشته باشید" اوا گفت. "اما این بود که سال پیش است؟"

"من نمی توانم صبر کنید تا آن را ببینید."
کارتون توسط الیزابت مک نیر

"آن را در سال 1995. نوامبر است."

"خوب, خوبی, سال!" اوا گفت.

"من در حال نوشتن یک کتاب است. آیا شما تا کنون دریافت یک کپی کرد ؟ ؟ من به ناشر آدرس خود را."

"شما می دانید, من فکر می کنم ما بود." اوا اشاره در قفسه کتاب و کیت Hawkins, به طور غیر منتظره راه می رفت نسبت به آن وجود دارد, به عنوان اگر توسط سحر و جادو بود این کتاب. کیت آن را کشیده قفسه و آن را به دست اوا: یک کت سیاه و سفید با حروف قرمز. اوا برگزار شد آن را دور از صورت خود را تا زمانی که او می تواند آن را بخوانید. "شکارچی در بزرگراه: داستان واقعی یک هیولا در میان ما است." پوشش بود نزدیک پل بالغ چهره.

کیت هاوکینز گفت: "این همه حق است اگر شما هرگز آن را بخوانید. من شما را سرزنش نیست." او به نظر می رسید نامشخص ایستاده وجود دارد در راه راه نور—پرده—با بیگا خانه پشت سر او. "و در حال حاضر من کار بر روی یک مقاله و پنج سال بعد به دنبال بازگشت و خانه پایین آمدن. چگونه باید مردم مقابله? چگونه است که شهر تغییر کرده است ؟ یا نه ؟ که در آن ما در حال حاضر ؟ که نوع از چیزی. به دلیل آن بود تا خام آن."

اوا به خاطر, در حال حاضر چقدر این زن صحبت کرده بود در اول—چگونه آزمایشی از آن ساخته شده او به نظر می رسد, چگونه rueful تا در قرار دادن او در سهولت شما یافت می شود که شما تا به حال صحبت بیش از حد خودتان. اوا به رسمیت شناخته شده این ترفند از آنجا که او می خواهم با استفاده از آن بسیاری از بار—و نه آنقدر در دانش آموزان خود را به عنوان پدر و مادر خود را.

"چگونه در مورد برخی از چای؟" اوا گفت: حرکت به سمت آشپزخانه به طوری که کیت هاوکینز نمی تواند بپرسید و یا برخی از حرکت که به معنی "می تواند شما را مدیریت ؟" و یا "به من اجازه دهید که برای شما انجام دهد." اوا بود دستی در آشپزخانه; او می تواند یک قوری چای و مجموعه ای از بیسکویت را در یک بشقاب است. جرالد قرار دادن همه چیز او نیاز در پایین کابینت.

"شما چه بوده است تا آنجایی که من دیدم شما گذشته است؟" اوا خواسته عمدا حرف در میان لیوان و چای کیسه ای.

"اوه این و آن" کیت هاوکینز گفت. "بسیاری از مقالات دیگر کتاب است."

"قتل های بیشتری?" هنوز هم در سریع عمدا بی اعتنا با صدای.

"بله matricide" کیت گفت: کاملا اتفاقی و پس از آن "این خیلی افتضاح واقعا که قتل پرداخت صورتحساب من."

"من نمی خواهد می گویند:" افتضاح است.' می تواند شما را حمل سینی عزیز؟"

کیت هاوکینز با سینی به دنبال اوا دوباره به سالن اتاق. او مجموعه ای از سینی روی میز و نشسته بر روی لبه نیمکت دقیقا به عنوان او تا به حال پنج سال پیش. "آنچه که من می خواستم اول از همه," او گفت: "به عذر خواهی برای آمدن به زودی پس از پل بازداشت."

"آیا شما می آیند و نه به سرعت" اوا گفت.

"من فقط یک ماه. آن را تا به حال به اولین کتاب پرداخت شد دو اگر من برای اولین بار."

"و آن را کاملا یک مقدار زیادی است؟"

"آن" کیت گفت. او در حال حاضر به نظر می رسد شرمنده. "پرداخت در خانه."

"خوب" اوا گفت. و آن را خوب به نوبه خود یک قاتل به یک خانه. چه هوشمندانه چیز. او را برداشت تا کیت کتاب پولس در آن است.

کیت منفجر در بخار بالاتر از چای است. "روزنامه نگاران پس از استفاده به barging در. برای اینکه کاملا صادقانه, من تو را دیدم شما به سادگی به عنوان یک فرصت—همسایه مدیر مدرسه کارفرما. باغ خود را به دنبال دوست داشتنی است."

"که همه جرالد در حال حاضر که او بازنشسته" اوا گفت. "بدون نیاز به پرداخت هر کسی را به انجام آن برای ما است."

"من می خواستم بگم—من می خواستم به عذر خواهی بلکه به آنچه تصور شما بر من هنگامی که ما صحبت خانم Forsythe."

"شما باید با من تماس اوا. شما قبل از انجام."

"با تشکر از شما. شاید شما نمی خواهد به یاد داشته باشید, اما من پرسید: اگر شما تا به حال فرزندان و می گفت: هیچ. چند دقیقه بعد به شما می خواستم به خود را تغییر دهید ، آیا شما به یاد داشته باشید؟"

اوا سرش را تکان داد. چه بود او گفت: به کسی سال پیش ؟

"شما گفت:" من یک معلم و یک مدیر. این که چگونه من تا به حال فرزندان من است.' "

"من و من" اوا گفت. او می خواهم این بیانیه چند بار به افراد مختلف است. شاید تا به حال به نظر می رسید هوشمندانه در ابتدا و یا عمیقا احساس یا به سادگی وظیفه شناس—آن را نمی شگفت زده به شنیدن این که او می گفت: آن را به این روزنامه نگار. "من تا به حال همه آنها."

"من می خواستم شما را به می دانم که چقدر که به من منتقل شد" کیت هاوکینز گفت. "من فکر می کنم از آن اغلب. دخترم در درجه دوم."

مهیب سر و صدا شروع به خارج.

"خوبی چه راکت" اوا گفت. او متوجه است که او در مالش انگشت شست خود را در مقابل پل براق صورت در کتاب ژاکت.

"به چه معنی است به شما که بیگا خانه است در نهایت در حال تخریب?"

"ما بر روی رسمی مصاحبه در حال حاضر؟"

کیت هاوکینز خندید. "ممکن است من ضبط مکالمه ما?" او تولید یک Dictaphone از کیسه خود را.

جرالد می رد از این فقط به عنوان او می خواهم از سایتهای "شکارچی در بزرگراه" و از همه افرادی که آمده بودند به gawk حتی سالها بعد از پل دستگیری در بیگا خانه; که گرفته بودم عکس ها و قلمه های گیاهی که می زدم در درب که می خواهم به سمت چپ تجلیل و قدردانی به مردم او را می کشته و بد پارک شده در خیابان. جرالد بود بیگا خانه تخریب فقط به گرفتن برخی از صلح و آرامش او می خواهم تهدید یک بار به آن را در آتش و اذیت با او برای گریه به عنوان اگر او می خواهم آن را به معنای. جرالد به حال او را به نام احساساتی اما اوا فکر نمی کنم او بود. شاید او احساس متفاوت اگر پل آورده بود قربانیان خود را به مجلس; و شاید او نمی خواهد. وجود دارد چیزی در آن خانه کاملا جدا از پل است که باید باقی بماند.

"بله" اوا گفت. "شما می توانید ضبط. چه سوال؟"

"چگونه می توانم شما احساس می کنید در مورد بیگا خانه در حال تخریب?"

اوا قرار می گیرد "شکارچی در بزرگراه" رو به پایین بر روی میز در کنار او لیوان چای. وجود دارد یک عکس از کیت در پشت, به دنبال آرام زیبا در یک پیراهن صورتی.

"اول از همه" اوا گفت: "آن نیست بیگا خانه. این Lainey خانه."

"Lainey?"

"این Lainey خانواده است. L-a-در-e-y است. آقای Lainey ساخته شده است آن را در اوایل دهه بیست سالگی یک سال قبل از پدر من ساخته شده این محل است. آنها به اجاره آن را برای سال ها و سال—پس اجازه دهید من فکر می کنم سال 1946. بله من شانزده ساله بودم. این Bigas بودند Laineys' طولانی ترین مستاجران—بیش از بیست سال است. شما می دانید این است که یک مستاجر نوع شهر است. این شهر که در آن مردم می میرند و سپس فرزندان خود زندگی می کنند در خانه های خود. پس مردم خنده دار در مورد آن خانه در مورد هر کس که در زندگی وجود دارد هر چند در پایان بسیاری از افراد فراموش کرده که Bigas خود را نمی. آنها در زمان مراقبت خوب از آن Lainey خانه."

شاید هیچ کس دیگری در شهر هنوز هم به آن اشاره به عنوان Lainey خانه; Gerald قطعا نیست. اما وقتی Jan بیگا و همسرش, Lucinda, و, پسر, پل, تا به حال نقل مکان کرد و در آن به Lainey خانه. "من می شنوم وجود دارد یک قطب در نقل مکان کرد به Laineys'," جرالد گفت و اوا فکر کردم در ابتدا او به معنای قطب یک پست. منظور او البته یک لهستانی ، چگونه تحت اللفظی او در مورد Lainey خانه. آن را به عنوان اگر او نمی تواند جذب تغییراتی که تا به حال صورت گرفته وجود دارد: Laineys ترک جوزی Lainey تکان دادن خداحافظی از پشت پنجره ماشین خود را; مستاجران در حال حرکت در داخل و خارج است; افرا ژاپنی تبدیل آن پیچیده red; این Bigas ورود و نوجوان-سن پل عبور از جاده به کار در Forsythes' باغ هفت دلار در ساعت است. آخرین بار کیت هاوکینز آمده بود فقط بعد از پل دستگیری او می خواست در مورد کسانی که باغبانی روز. تا به حال اوا تا به حال متوجه هیچ چیز غیر عادی در مورد او—هر چیزی که ممکن است داده اند نشانه ای از هیولا او معلوم شود ؟ اوه اوا گفت: آرام و خیلی مودبانه شما هرگز در رویا—که نوع از چیزی. او به یاد بعد که هنگامی که پولس آمده بود به انجام این باغ اولین بار او می خواهم متوجه طول ناخن. او با استفاده از خرج کردن کرم از gardenias با کسانی که ناخن های بلند. این بود که نشانه ای از هر چیزی ؟ اما پولس تنها تا کنون نشانه ای از خود است.

"آن را سخت به فکر می کنم از آن به عنوان یک خانواده صفحه اصلی" کیت گفت.

"نه برای من" اوا گفت.

خانم Lainey در دروازه خواستار "جوزی! جوزی!," دست او را در صحن او; و ژامبون را در Lainey جدول; دست سخنان در مگس ها همه از طریق گفت از فضل تنبلی ناهار مگس کندی دست به دست در فضل و جوزی پا فشار دادن اوا را در زیر جدول; ارگان در مقابل اتاق با آن فرد مقاومت در برابر پدال آقای Lainey بازی آن را با یک بطری آبجو در کنار او در مدفوع و جوزی تبدیل صفحات موسیقی; Eva برگزاری این نوزاد در حالی که خانم Lainey آویزان شستشو ضخیم, سفید, یاوه سرایی کردن رنگ Eva بازو و او هرگز minding جوزی sulking در چه حد اوا عاشق نوزاد; جوزی پرسیدن "آیا شما جویی در هزینه هری Cox اگر خانه اش آتش گرفت? خواهد شما را نجات دهد نورمن راهب?," در حال اجرا را از طریق تمام پسران در کلاس خود "خواهد شما را نجات دهد جان McInnes, Gerald Forsythe? خواهد شما را نجات دهد Michael Byrne?"; جوزی پیاده روی آجر حصار با پوشیدن لباس زرد و قرمز رژ لب; جوزی, Josie, Josie.

کیت منتظر به خصوص با صدای بلند پشت سر هم از سر و صدا را منتقل می کند. سپس او گفت: "و چگونه انجام Laineys احساس تا به حال در مورد داشتن پل بیگا به عنوان یک مستاجر؟"

جوزی Lainey پرتاب یک توپ کریکت در برادر از دست رفته, خنده, dodging زمانی که او آن را انداخت و برگشت.

"من نمی دانم" اوا گفت. "ما از دست داده. من نمی توانم تصور کنید که آنها آن را دوست دارم. البته خانم و آقای Lainey رفته بودند و قبل از—همه چیز."

"زمانی که آنها می میرند؟"

"در اواخر دهه هفتاد به اعتقاد من یا اوایل دهه هشتاد است."

خانم Lainey و جوزی در اتاق جلو—رسمی که هیچ کس تا کنون استفاده می شود—نشستن بر روی گرفتگی مبل دست چهره خود را بسیار سفید. آقای Lainey گفت: "همه حق ساناز شما بهتر است بروید در صفحه اصلی در حال حاضر" و بسته شدن درب بسیار آرام.

"لعنت. چیزی جز بسته بندی."
کارتون توسط کیت Isenberg

و اوا در راهرو گریه بدون صدا.

کیت هاوکینز پرسید: "چگونه بسیاری از کودکان در Lainey خانواده؟"

"سه".

"نام خود را?"

ژوزفین مایکل مارگارت.

"اوه" اوا گفت: "من نمی تواند راحت باشد. آنها نمی خواهند نام آنها همراه است."

"من درک می کنم" کیت گفت و نوشت: چند کلمه در نوت بوک خود را. گمان می کنم اوا فکر او را به سادگی به آن نگاه کردن و یا شخص دیگری بخواهید. اگر او من من می خواهم او را عاقل و مدبر است.

کیت در زمان یک جرعه از چای است. "بنابراین آنها از خانه ساخته شده در اوایل دهه بیست سالگی و آنها در سمت چپ—هنگامی که شما می گویند ؟ 1946? فقط پس از جنگ. آنها می خواهم در زندگی وجود دارد برای حداقل بیست سال. چرا که آنها حرکت می کند؟"

وجود دارد هرگز یک چهره و یا لب و یا اسلحه به اوا از جوزی Lainey است. حتی جرالد که او تا به حال دوست داشت و مورد نظر برای سال تا به حال lain مانند جوزی در یک تخت به عنوان اگر وجود دارد هیچ تمایز روشن بین بدن او و گرمی و نرمی شیرینی از ورق.

"آقای Lainey کردم یک کار در سیدنی است."

"چه نوع از کار او انجام دهید؟"

سر و صدا از تخریب افزایش یافته است—که درب خانه باز شد و خفه دوباره. جرالد وارد سالن اتاق مالش دست خود را.

"ممکن است گرفتن یک عکس و یا دو" او گفت:.

"است که آن را در حال حاضر؟" اوا پرسید. قلب خود را ضرب و شتم بسیار سریع است.

"جلو اتاق پایین" جرالد گفت: "عجله از طریق مطالعه خود را. "به اتاق خواب بروید. آنها قطعا می دانم که چگونه به کار انجام می شود یک بار آنها را در قرار دادن ذهن خود را به آن."

جوزی Lainey را در اتاق خواب انجام می شود در صورتی (جوزی در نهایت بیش از حد قدیمی برای این نورد چشمان او نه یک کودک دیگر) در حال تبدیل شدن به پل. و اوا فکر کرده اید که گاهی اوقات اگر وجود داشته است برخی از باقی مانده در سمت چپ اتاق که برخی از ردیابی اوا و جوزی. نبود این نوع از چیزی که او معمولا در نظر گرفته شود. اما این امر می تواند یکی از راه های به توضیح آن نمی شود نامه پولس فرستاده بود?

"آیا شما خسته ، کیت پرسید. صورت خود را با افزایش نگرانی; Eva نیست به آن اعتماد کنند.

"نه در همه" اوا گفت. اما او خسته شده بود. "شما چه بود آخرین سوال؟"

"چه نوع از کار را آقای Lainey حرکت به سیدنی؟"

جرالد فوران از مطالعه خود حمل خود را دلپذیری دوربین کمی. "او حرکت نمی کند برای او?" او گفت:. "نبود آن نوعی از درام خانوادگی? این چیزی است که من شنیده ام. آنها قطعا در سمت چپ بسیار سریع و هوشمند است."

"یک درام?" کیت گفت: نشسته مستقیم بر روی لبه نیمکت.

"این قطعا یک کار" اوا گفت. "او مشغول به کار در بیمه. او شده است می خواهم یک فروشنده و او پیشنهاد شد به سر کار."

جرالد کج شده سر خود را از یک سمت به سمت. "Evie خواهد می دانم که او گفت:" پس از آن راه اندازی شد و به راهرو و از درب جلو. صدای تخریب رز با درب باز و سپس فروکش دوباره.

"شما نزدیک شد به Laineys?" کیت پرسید.

اوا گفت: "دختر من در کلاس در مدرسه."

"همان مدرسه می رفت و تبدیل به اصلی؟"

"دبیرستان, بله, اما ما شروع مهد کودک با هم."

"همان مدرسه پل بیگا با حضور" کیت گفت.

"دبیرستان بله" اوا گفت. "در نهایت."

"پل بود که در این مدرسه برای سال یازده و دوازده" کیت گفت و اوا راننده سرشونو تکون دادن. "آیا شما اغلب استخدام دانش آموزان خود را به کار برای شما?"

اوا نگاه عکس جوانتر کیت در پشت "شکارچی در بزرگراه ها است." چانه اش بود و در حال استراحت بر روی دست چپ او و او عینک یک حلقه عروسی. او با پوشیدن یک در حال حاضر. اوا تا به حال کتاب خواندن, اما او می خواهم بدبختانه از طریق آن برای دیدن اگر نام او آمد. او را اشغال سه جمله; مفهوم شده بود که او در استانی naïveté شده بود hoodwinked توسط پل را محاسبه جذابیت. به صرف بیست سال زندگی در مقابل هیولا بدون شناخت شیطانی خود را ممکن است اوا قرار است نیاز به یک نوع خاص از توهم. دیگر در شهر شده بود بسیار سریع می گویند که همیشه وجود دارد چیزی در مورد او.

"دانش آموزان من? نه" اوا گفت. "ما استخدام پل به عنوان یک همسایه بیش از به عنوان یک دانشجو. یک محله ،

"او هفده زمانی که او شروع به" کیت گفت که اگر riffling روانی از طریق فایل های. "و او هر روز؟"

"من فکر کردم که ما صحبت کردن در مورد Lainey خانه" اوا گفت. او می خواست جرالد به آمده به عقب در حال حاضر برای پر کردن قاب درب و رانندگی زن از خانه با خود پرقدرت conviviality.

"ما" کیت گفت. "پولس کار در پدر و مادر خود را' باغ بیش از حد؟"

"او صرف مقدار زیادی از زمان را در لانه مرغ" اوا گفت. "این Laineys ساخته شده aviary."

جوزی با یک طوطی کاکل سفید بر سر طوطی کاکل سفید جیغ "به ما یک بوسه! ما یک بوسه!"

"این Laineys نگهداری پرندگان؟"

"بله. گوگرد-کاکل طوطی کاکل سفید."

"فقط یکی ؟ آنها را با آنها زمانی که آنها نقل مکان کرد?"

"به سیدنی ؟ نه" اوا گفت. "آنها آن رایگان است. آن زندگی می کردند در باغ به صورت ماه و سپس در نهایت آن رفته بود."

"و به هر یک از مستاجرین دیگر نگه داشتن پرندگان در لانه مرغ?"

"نه" اوا گفت. "تنها پل."

پل آوردن او shyly یک براق ارائه زاغی پرهای; اوا گفت: "اوه, مادر من می خواهم که با استفاده از این به تر و تمیز یک کلاه" و پس از آن نمی دانستند چه باید بکنید با آنها به طوری که آنها زندگی می کردند در یک لیوان کنار تلفن برای بیش از یک سال است. کمی سیاه-و-سفید ها.

"آن را هنوز هم در شکل خوب ، کیت پرسید. "لانه مرغ? اگر Bigas در آمد '75, آن را تا به حال نشده است استفاده می شود برای نزدیک به سی سال است."

"پل تعمیر آن" اوا گفت. جرالد او کمک کرده بود. جرالد همواره مفید است. او می خواست کودکان است.

"پس باغبانی در خانه خود را, اما پرندگان در خانه" کیت گفت. "او آمده بود هر روز؟"

"ما نمی توانست برای او فراهم آمده است در هر روز است."

"همسایگان خود" کیت گفت: "در این سمت" -- او اشاره کرد و در جهت جارت خانه تری جارت از درهم و برهم سطل زباله—"به یاد داشته باشید او را در آینده نزدیک در هر روز است."

کارتون توسط Roz Chast

بله وجود داشته است تابستان هنگامی که او آمد ترین روز بدون درخواست برای پرداخت اضافی. شما می نگاه کردن یک پنجره و دیدن او deadheading گل های داوودی و یا شما می خواهم به شنیدن صدا و این امر می تواند پل جارو مسیر جلو. اگر شما در را باز کرد و به او پیشنهاد یک فنجان چای او همیشه می گفت هیچ. وجود دارد تنها یک وظیفه او خودداری کرد و به قتل stinkbugs. آن اوا بود که برداشت stinkbugs کردن kumquats با دست کاهش یافته است و آنها را در یک شیشه الکلی ارواح. جرالد به حال ارائه شده به اسپری اما او نمی خواست مواد شیمیایی بر روی میوه درختان و پل بیش از حد منزجر به لمس stinkbugs حتی با دستکش (پل که اجازه می دهد عنکبوت در برهنه خود را در کف دست و پرتاب حلزون سخت در برابر حصار به کرک پوسته خود و نگه داشتن آنها را از irises). اما اوا شده بود مجذوب کرده بود اشاره کرد که از کوره در رفته تکان دادن stinkbugs' راه راه آنتن ساخته شده بود خودش سرگیجه با دود از metho و بدبو که از شیشه بود و تماشا به عنوان شجاع اشکالات کشیده خود را به آشکار ایمنی در رفتس ساخته شده از اشکالات دیگر تا زمانی که او کج شیشه ایجاد سونامی وحشتناک. شیشه پر بود از چسبیده مرگ و به او رضایت بزرگ. این kumquat درخت دیگر تحت حمله قرار داده بود جلو میوه و شکوفه و بازدید توسط زنبور عسل; مارمالاد جرالد ساخته شده بود (عالی ساز مربا جرالد) بود و گسترش خوشمزه با نان تست و یا در ضخامت برش از پنیر چدار. او تا به حال ریخته بدن از اشکالات در باغ و پس از الکل تبخیر مورچه ها تا به حال ساخته شده اعیاد از گوشت نرم تر.

"چهار ساعت در هفته" اوا گفت. "معمولا در صبح شنبه. این چیزی است که ما به او پرداخت شود ، اما من در حال حاضر گفت: شما همه چیز را من می توانم در مورد پل ؟ من نمی دانم که او خوب به ویژه هنگامی که او بزرگ شد. این Bigas نقل مکان کرد و در دایره خود را."

"البته" کیت گفت. "اما زندگی سراسر جاده—" او با اشاره به سمت پنجره که در آن اوا اجتناب بود به دنبال. از طریق نیم باز کردن پرده او را دیدم زرد ماشین clambering بیش از قلوه سنگ استفاده می شود که به اتاق جلو از Lainey خانه. پنجره ها در اتاق که تعیین شده بود با مربع های کوچک از رنگ آمیزی شیشه ای; او و جوزی مورد استفاده قرار گیرد برای پیدا کردن آن را خنده دار, در بعد از ظهر به روی زمین دراز بکشید به طوری که مربع های آبی و قرمز نور کاهش یافت و در سینه خود را دقیقا همان جایی که سینه های خود را خواهد یک روز بود. مناقصه چروک از جوزی سینه. به دنبال بازگشت به که در سال گذشته با جوزی—1945 و 1946—اوا شگفت زده در چگونه پاکدامن آنها بودم چقدر خالص است. حتی خود را در بوسه های پر حرارت شده بود سالم و بی خطر. این رنگ آمیزی پنجره های شیشه ای حذف شده بود قبل از تخریب.

چه کیت به معنای این بود که شما بدانید همه چیز در مورد افراد زمانی که خیلی نزدیک به آنها را حتی اگر شما لازم نیست وقت خود را صرف با هم. که شما متوجه چیز بدون معنا و مفهوم—مطمئنا شما متوجه چیزهایی. هیچ کس نمی خواست به این باور اوا زمانی که او گفت که پل بیگا تا به حال به نظر می رسید مانند یک کاملا عادی است. و او اگر چه یکی از چیزهایی که اوا آموخته بود به عنوان یک معلم و یک اصل است که وجود دارد کاملا عادی نوجوانان است که هر یک از آنها عجیب و غریب است و سر در گم و در عزاداری زیرا همه آنها در تبعید از کودکی خود فقط به عنوان آنها همیشه حسرت می شود. وجود نداشته است تنها یک چیز مشخص شده است که پل بیگا به عنوان غیر معمول و اوا بود گفت: هرگز آن را به هر کسی—حتی جرالد. در پایان که در تابستان زمانی که او می خواهم آمد به باغ هر روز, پل نوشته بود اوا نامه ای در آن دسته از ورق های نازک از کاغذ بسیار نازک است که اگر خود را دست به دست شد و حتی کمی مرطوب کاغذ شد شفاف یا پاره کاغذ است که مردم استفاده می شود زمانی که آنها با ارسال نامه به خارج از کشور و می خواستم به نگه داشتن وزن پایین. چیزهایی که او گفت که او می خواهم برای برنامه ریزی آنها در مزرعه و اسب لانه مرغ, البته, و چون او می دانست او عاشق درخت افرا در باغ جلو او خواهد حفاری آن را با آنها او را گیاه آن را در خارج خود را به پنجره اتاق خواب و هر شب او را و او را و پس از آن او خواهد بود و می

چگونه دقیق او بود—او او او او بزرگ—چگونه به خوبی او املای زمانی که او املای بدن او خارج و چه تنهایی است که به نظر می رسید به طلسم "cunnilingus" راست و "خاص" اشتباه است. در چه فیلم و چه در تلویزیون نشان می دهد او تا به حال دیده مزرعه با وزش جنسی, مسن, همسر, و یا آموخته شده در مورد عشق, حروف, به طوری که او می تواند تقریبی یک در حال حاضر برای او ؟ چه نشانه او می خواست او را به او ؟ یک شمع در پنجره یا چیزی فقط به عنوان مضحک—به عنوان اگر جرالد متوجه نمی توانست یک شمع! به عنوان اگر یک شمع در پنجره نمی گرفتن پرده در آتش و سوزاندن خانه, اگر به عنوان کسی که راه رفتن در امتداد خیابان نمی بینید یک شمع در Forsythe پنجره با چراغ ها همه خاموش و فکر می کنم من بهتر است دست کشیدن بر روی درب. آنها به رختخواب رفته و با سوختن شمع. و ترور و سپس دروغ گفتن در بستر او خواهد آمد به هر حال می تواند یک شمع خود را در حال انتظار در درب آمدن به خانه او در اتاق خواب. آیا شما صرفه جویی در اوا Forsythe اگر خانه اش در آتش ؟

او می تواند گفته اند کسی گفته جرالد یا صحبت به پل یا به پدرش, اما او تا به حال. بود که غیر مسئولانه از او می دانستند اما پل به تازگی فارغ التحصیل از مدرسه مادرش بود بسیار بد است که در تابستان و نامه بود به طوری پرشور قدری دقیق است که او نگران است که هر کسی خواندن آن را فرض کنیم او می خواهم او را تشویق کرد. او متقاعد شده جرالد که آنها دیگر مورد نیاز پل در باغ او وانمود به دیدن پل اگر او گذشت و او را در سوپر مارکت هر چند او هنوز هم دست تکان دادند در Jan بیگا اگر هر دو آنها در خیابان. یک نظر اجمالی به ویندوز خود او را دیدم آبی, تلویزیون, زرد, زمینه, نقاشی های کج روی دیوار پس از Lucinda درگذشت. درخت افرا ستاره فیلم سکسی دنباله دار بالا و پایین و دوباره در حالی که پل—آرام پشت پرده—رشد بزرگتر و قوی تر بهتر-به دنبال شروع به گذراندن وقت با دختران سن خود عمل مدنی پشت پدر خود ماشین چمن زنی در روزهای یکشنبه به عنوان اگر وجود دارد هرگز یک نامه به عنوان اگر او تا به حال تصور آن است. او پاره کرده بود نامه ای به صدها نفر از قطعات قرار داده شده این قطعه در یک پاکت ضبط پاکت بسته و پنهان آن را در یک جعبه حبوبات که رفت به بن و جمع آوری شد اوایل یک شنبه صبح. او گوش به کامیون زباله تراندن بالا و پایین خیابان جرالد خروپف تری انجام خود را از بن در آخرین لحظه وحشت و تمام پرندگان در پل aviary پستال زیبا سحر.

کیت بر روی نیمکت دست او هنوز هم با اشاره به خانه در سراسر جاده منتظر با یک نگاه روشن انتظار در چهره او به عنوان اگر او تا به حال ارائه شده اضافی وعده کیک و تماشای برای دیدن اگر Eva خواهد بود حریص به اندازه کافی به آن را قبول کند. تصور کنید او glee اگر اوا بودند به گفتن "وجود دارد یک چیز عجیب و غریب. پولس نوشت یک نامه به من." تصور کنید که او در درجه دوم و به خاطر سپردن اوا گفت: "من تا به حال فرزندان من" و تفکر پس از این نامه است.

"من می دانم آن را کسل کننده از من" اوا گفت. "اما واقعا, آنها بسیار آرام خانواده است."

خارج, مردم, مشاهده, تخریب شروع به تحسین و نه راه آنها ممکن است در پایان یک مسابقه فوتبال اما به عنوان آنها زمانی که یکی از سیدنی ارکسترهای بازدید در یک منطقه ای تور و مردم شهر احساس موظف به حضور در کنسرت. وجود آزادی در تشویق بلکه کاهش قیمت ها -- به عنوان اگر تماشاگران انتظار داشتند خلسه و یک بار دیگر نا امید شده است.

"است که باید آخرین دیوار پایین" کیت گفت.

این احساس به اوا که اگر تمام زندگی Lainey خانه در حال حاضر می تواند بر روی صفحه نمایش به جهان به عنوان اگر هر کسی که تا به حال زندگی می کردند در آن هنوز هم وجود دارد, همه در یک بار رفتن در مورد او صمیمی کسب و کار به طور کامل غافل که دیوار گم شد. مانند در یک خانه عروسک. و در اتاق که همه می دانستند بوده است پل مردم را—چه ؟ ساخت برنامه های خود را? رویای خود را از خشونت ، و آنها را جوزی و اوا در جوزی کوچک, تخت, دوست داشتن یکدیگر بسیار ملایم بسیار خالص; آنها را ببینید خانم Lainey باز کردن درب (اگر هنوز وجود دارد درب در Lainey خانه) و گریه دو دختر نشستن در رختخواب و ای کاش آنها به عنوان دیده بان دختران کشیده در تابستان لباس به عنوان خانم Lainey در زمان جوزی دست و رهبری او را به جلوی اتاق آقای Lainey گفت: "همه حق Evelyn ، شما بهتر است بروید در صفحه اصلی در حال حاضر ؟

"شما می خواهم به بیرون بروید و بینید؟" کیت پرسید.

"اوه نه" اوا گفت.

"شما مطمئن هستید؟" کیت ایستاده بود و تنظیم این رشته به باز کردن پرده حتی گسترده تر است. اوا نگاه دوباره در این عکس در پشت کتاب. کیت دست می چرخاند و زیر چانه خود را در یک راه است که آن را به عنوان اگر او سر شده بود impaled گوشتی سنبله. اما که نامهربان بود.

"کاهش به آوار" کیت گفت. "چگونه آن را احساس به می دانم که این پایین؟"

اوا در نظر گرفته واقعی کیت که به لبه پنجره رساند یک زانو بر روی بازو نیمکت و به منظور نزدیک شدن به پنجره. موهای خود را به عقب کشیده شد به یک دختر وار موی دم اسبی و از پشت او را افزایش نیروی دریایی قنتد, ژاکت شبیه یک مدرسه جارچی. "آیا شما خوشحال می شود ؟ اگر شما بودند به من؟" اوا خواسته در صدای او کامل بیش از سال از تدریس: محبت استرن به آرامی کنجکاو و در تمام اوقات آماده برای ناامیدی.

"خدا yes" کیت گفت. سپس او را به نگاه در اوا داد و کوتاه و غیر منتظره خنده. "البته من می خواهم."

در حال حاضر یک خانه جدید ساخته خواهد شد: بزرگتر و زشت و پر از زندگی غیر قابل توضیح از افراد دیگر است.

"شما نمی خواهد که به آن نگاه کنید هر روز" کیت گفت.

جوزی دروغ گفتن در گرما زیر درخت افرا تعادل اپل روی پیشانی اش و گفت: "هرگز ازدواج هرگز هرگز." هر خال مانند یک خورشید گرم.

"هر کسی می تواند رها" کیت گفت. او خندید و بار دوم گفت: "اما من نمی توانم قول خودم. اجازه دهید من از شما درخواست, دوباره, چگونه می توانم شما احساس می کنید در مورد بیگا خانه اومده پایین؟"

"این Lainey خانه" اوا گفت.

"این Lainey خانه."

"احساس می کنم" اوا گفت: "کاملا بی تفاوت است."

درب جلو را باز و بسته می شود. جرالد و تری آمد متناوب در هر یک حامل یک شیر جعبه پر از آجر که liverish-قهوه ای رنگ Lainey خانه.

"من قصد دارم به شما در ساخت یک فر پیتزا" جرالد گفت.

کیت تبدیل کردن Dictaphone. تری خندیدی بالاتر از جعبه خود را به عنوان اگر او در حال حاضر می تواند احساس گرمای فر. اوا به او نگاه کرد و فکر او نمی خواهد او را نجات دهد تری Jarrett—حتی اگر خانه اش آتش گرفت. ♦



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب