نوشتن در نیویورک تایمز در ماه ژوئن سال 2003 کمتر از دو سال پس از حوادث 11 سپتامبر شکسته خوشنودی است که با بسیاری از آمریکایی ها انجام شده جان خود را از بریتانیا منتقد Michael Pye تاسف بعید سانحه عصر جدید: توانایی اشغال خودمان را با سطحی رمان در حالی که نشسته در یک سالن فرودگاه و یا دست خوش پیشامد میشه در 30 ، 000 فوت. با تانک در حال حاضر ایستاده گارد در فرودگاه هیترو لندن چه بود یک بار عادی هواپیما سفر کرده بود به دست آورد "یک عنصر کاملا ناخواسته در حال تعلیق است." معمول خواندن مواد پای استدلال دیگر نمی خواهد انجام دهد. "ما ایستاده نیاز به چیزی قوی تر در حال حاضر: سفر کتاب شما می توانید به عنوان خوانده شده در حالی که ساخت راه خود را از طریق این هشدار دهنده جهان است."
کانادا نویسنده امیلی سنت جان مندل با استفاده از این خطوط به عنوان یک epigraph به او دوم رمان خواننده را Gun (2010) یک کتاب خالی از سکنه 9/11. اما تمام بدن او را از کار جدید, رمان, شیشه, هتلاست او پنجم را می توان به عنوان خوانده شده به عنوان پاسخ به Pye تقاضا شده است. مندل را عمیقا تصور فلسفی عمیق محاسبات با زندگی در عصر فاجعه خواهد بود در واقع مناسب اصحاب در کنار یک لیوان شراب و یک سینی رنگ غذا (اگر ما خوش شانس هستید). اما آنها به همان اندازه خوش آمدید در خانه و اضطراب در طول روز از زیر این خبر چرخه یا insomniac شب از نگرانی در مورد آینده. "شما می توانید یک استدلال است که جهان را تبدیل به بیشتر تلخ, اما من احساس می کنم که ما همیشه فکر می کنم ما در حال زندگی در پایان دنیا" مندل گفت: در مصاحبه اخیر خود در دانشگاه مرکزی فلوریدا. "هنگامی که ما تا به حال احساس مانند آن نمی تواند فاجعه بار?"
که حس تحولات ناگهانی و عمده ترین به طور چشمگیری سایه افکنده ایستگاه یازده, مندل, برک آوت 2014, رمان در مورد باطل همه گیر شناخته شده به عنوان گرجستان آنفولانزا که نوردد جهان با سرعت شگفت آور (بسیاری از کسانی که آلوده می شوند در عرض یک یا دو روز) کشته شدن بیش از 99 درصد از جمعیت زمین است. بنابراین با چند نفر از چپ به نگه داشتن سیستم در حال اجرا تمدن فرو می ریزد. مندل ارائه می دهد یک "لیست ناقص" از مدرن ملزومات است که به سرعت متوقف به وجود داشته باشد: برق, در مقایسه با مرزهای, اینترنت, بخش آتش. "نه بیشتر غواصی به استخر از آب کلر روشن سبز از زیر. بیشتر توپ بازی کردن در زیر نور افکن. بیشتر چراغ ایوان با پروانه اهتزاز در شبهای تابستان است. بیشتر قطار در حال اجرا در زیر سطح شهرستانها در قدرت خیره کننده الکتریکی سوم راه آهن. هیچ شهرستانها بیشتر." رمان با درآمد حاصل خود را بی عیب و نقص, funereal منطق است. یک آستيگمات انسان دست می دهد که عینک خود را قادر به جایگزین کردن آنها; بعد از بنزین عرضه می رود کهنه وانت مجهز با چرخ از چوب و فلز هستند که توسط اسب ها کشیده. غوطه ور شدن در مندل را در جهان داستانی بسیار کامل که بیش از یک بار در حالی که خواندن ایستگاه یازده, من پیدا کردم خودم به دنبال در اطراف برای اطمینان از زندگی به عنوان من می دانستم که آن را هنوز هم ادامه داد.
اگر چه جزئیات این بیماری همه گیر در حال ترسیم در چند دلخراش, صحنه, مندل, کمتر علاقه مند در آشکار از فاجعه خود را از تاثیر آن بر بازماندگان و فرزندان خود که هنوز در تلاش برای ایجاد حس از آن 20 سال بعد. Dystopic گسست گرچه معلوم نیست به تم خود را در تمام. بیست و هشت سال کیرستن یکی از کتاب های متعدد شخصیت خود را—غیر خطی روایت ظاهر در تکه ای که خواننده قطعه با هم—است که یک بازیگر با سفر سمفونی یک گروه تئاتر است که باعث می شود راه خود را در بین شهرهای با نام مثل ققنوس انجام شکسپیر نمایشنامه و موسیقی کلاسیک چون "مردم می خواهند آنچه که در مورد جهان است." یک تاجر به نام کلارک که سرگردان در فرودگاه و در طول بحران و ایجاد یک اردوگاه وجود دارد با یک گروه از مسافران همکار تبدیل هواپیمایی سالن به "موزه تمدن" پر از آثار قدیمی که دیگر استفاده: گواهینامه رانندگی, کارت اعتباری و یک جفت از کفش های پاشنه بلند. هر کس در پست-فاجعه جهانی است عذاب همیشه حاضر یادآوری از تجملات و امکانات آنها دیگر لذت بردن از حتی افرادی که بیش از حد جوان به آنها یاد داشته باشید. (کیرستن که خاطرات دوران کودکی خود را در حال مبهم و مه آلود در یک نقطه از شگفتی که آیا یخچال بود لامپ داخل.) اما این کتاب در نهایت باعث می شود یک استدلال برای استقامت هنر—موسیقی و تئاتر و ادبیات—در زمان شدید است. "از آنجا که بقا کافی است" از قول نقاشی در سفر سمفونی کاروان اعلام شده است. (بله, آن را از ستاره بازحمت حرکت کردن.)
از ماه جولای/آگوست 2018: بعد از طاعون در حال آمدن است. آمریکا آماده است ؟
فینالیست ملی کتاب جایزه ایستگاه یازده یکی از مهمترین و خلاقانه منسجم رمان های من را خوانده و در سال های اخیر پرش در میان شخصیت ها و دوره های زمانی با انگیزه نویسنده کنترل به عنوان آن را می سازد خود را به طور کامل متوجه جهان است. به همین دلیل من در ابتدا شگفت زده چند فصل به شیشه هتلبه رسمیت شناختن یک شخصیت جزئی از این رمان: Leon Prevant حمل و نقل اجرایی که در استخدام به عنوان دستیار جوان میراندا یک هنرمند که خود را صرف خرابی در دفتر طراحی گرافیک رمان در مورد مردود در فضا است که به ایستگاه یازده عنوان آن است. بعد او پیوست میراندا خودش که مندل را خوانندگان را به یاد داشته باشید آخرین مواجهه در ساحل, در مالزی, تسلیم شدن به هذیان از گرجستان آنفولانزا. در عین حال در اینجا او است زنده و سرنوشت خود را تغییر داده اما همه او دیگر ویژگی های دست نخورده. آنچه که آنها انجام می دهند در این رمان جدید? پاسخ آن پدیدار ضروری است به مندل داستانی پروژه که شیشه ای هتل گسترش در تعجب و راه قدرتمند.
اگر ایستگاه یازده یک موزاییک—نگاه ما به تشریح این تصویر تقریبا در یک بار اما دقیقا چگونه قطعات متناسب با هم به نظر می رسد بعد—شیشه ای هتل یک اره منبت کاری اره مویی پازل گم شده خود را در جعبه. در این کتاب شروع, آنچه که دقیقا این است که در مورد و یا حتی که عمده ارقام نامشخص است. رمان باز می شود با یک زن مرموز تکه تکه مونولوگ مورخ 2018 و با عنوان "وینسنت در اقیانوس" صحبت با کسی که از نامشخص جنسیتی که می تواند یا خواب و یا غرق شدن; خط اول است "آغاز در نهایت." که بخش قطع ناگهانی و جهش نزدیک به دو دهه قبل به اواخر دسامبر سال 1999 با تمرکز بر وینسنت نیمی برادر پل. در سن 23 او در نهایت آن را به دانشگاه تورنتو پس از سالها مشکل با داروهای اما او در آستانه flunking در ترم اول. یک شب در یک باشگاه او به طور تصادفی ورقه آشنایی بد قرص و پسر می میرد on the dance floor, ارسال Paul به سقوط آزاد است.
پنج سال بعد پل به نظر می رسد که زندگی خود را به عقب با هم. او و وینسنت در شب کارکنان یک هتل لوکس ساخته شده در کنترل از راه دور, British Columbia جزیره که در آن آنها خود را صرف اوایل دوران کودکی—یک ضربه interlude در راه های مختلف برای هر دو آنها را. (ما یاد بگیرند که Vincent محصول از یک امر است که پاره ازدواج پولس پدر و مادر است و زن—او پس از نام ادنا سنت وینسنت Millay—و شد در سن 13 سالگی پس از مادر او ناپدید شد یک بعد از ظهر در حالی که قایقرانی یا حادثه یا خودکشی.) در حال حاضر پس از نیمه خواهر و برادر پیوست شده کسی scrawls پیام تهدید اواخر یک شب در یکی از هتل های بزرگ و شیشه ای ویندوز با یک اسید نشانگر. که مقصر است پل است بلافاصله آشکار هر دو به دیگران در هتل و به خواننده. اما معنای این پیام پولس نوشت و به همین دلیل او نوشت: آن مبهم باقی خواهد ماند تا زمانی که نزدیک به رمان پایان.
چگونه بسیاری از شانس دوم چگونه بسیاری از reinventions چگونه بسیاری از تحولات ممکن است برای هر فرد ؟ آیا نیروهایی که ما را نگه دارید در حال حرکت در امتداد فعلی ما مسیر و نمی های مختلف یکی است ؟ در ایستگاه یازدهکه در آن دوره از زندگی همه است, تغییر, توسط, فاجعه, یک ویولونیست با سفر سمفونی اندیشد این ایده که یک تعداد نامحدود از جهانهای موازی می تواند وجود داشته باشد از جمله آنهایی که در آن همه گیر شد کشنده کمتر و یا هرگز صورت گرفت و در آن او ممکن است شده اند تا به عنوان یک فیزیکدان به عنوان برنامه ریزی شده بود. در شیشه ای هتلنیروهایی که منجنیق شخصیت از یک زندگی ممکن است به یکی دیگر از بیشتر معمول آنهایی که: جرم تراژدی ازدواج. گاهی اوقات ما را انتخاب کنید به شیرجه رفتن به جهان متفاوت است; گاهی اوقات یک جهان متفاوت انتخاب ما است.
شب پل defaces پنجره, Vincent با هتل صاحب جاناتان Alkaitis—یک obscenely ثروتمند سرمایه به تازگی بیوه—و هنگامی که نوجوان باغی ورقه به یک زندگی جدید با او تقریبا به عنوان به آسانی به عنوان قرار دادن یک جفت جدید از کفش. او فکر می کند دنیا او ساکن به عنوان "پادشاهی پول" و دو فصل chronicling رابطه او با Alkaitis با عنوان "یک افسانه است." اما همه افسانه ها به پایان رسیده است. وینسنت اقامت در انگلستان خواهد بود به طور موقت. (Alkaitis با این نسخهها کار در Gradia ساختمان یک نام است که خوانندگان از ایستگاه یازده را به رسمیت شناخته و به عنوان یک نشانه آن است که اتفاق بدی در حال وقوع است در داخل.) لئون Prevant حمل و نقل اجرایی از ایستگاه یازدهپیدا خواهد کرد خود را با شرایط کاملا تغییر از دست دادن زندگی خود را پس انداز. به جای بازنشستگی در قناعت به فلوریدا او و همسرش ترک خانه خود را و نگاهی به جاده در RV پیوستن به یک سایه "کشور" ساکنان توسط گذرا مانند خود.
از آوریل 2019: امی Hempel استاد مینیمالیستی داستان کوتاه
و Alkaitis پس از ارتکاب جرم است که کسب او یک عمر حکم زندان و تحقیر از هر کس او پس از نزدیک به, می یابد مهلت از او وجود روزانه در توضیح توهمات در مورد چه چیزهایی ممکن است رفته اند متفاوت—فانتزی است که اشغال بیشتر و بیشتر از ساعات بیداری خود را و در نهایت تهدید چنگال خود را بر واقعیت است. او می آید برای مشاهده خط بین حافظه و تخیل به عنوان یک "نفوذ مرز"; او می تواند وجود داشته باشد به طور همزمان در یک جهان دیگر است. شخصیت های دیگر به همین ترتیب مبارزه با این تصور که دو ایده متناقض می تواند همزیستی اگر خونتان. اسکار یکی از Alkaitis کارکنان را شهادت در دادگاه است که "این ممکن است به هر دو می دانیم و نه چیزی را می دانم." به عنوان یک دفاع برای چه Alkaitis بود که ناکافی است اما در برخی از راه های آن هم درست است.
در مقابل به مرثیهای خلق و خوی از ایستگاه یازدهبا آن اشتیاق هرگز-به-می شود-بهبود در گذشته های شیشه ای هتل حرکت رو به جلو propulsively آن شخصیت به طور مداوم در حال اجرا است. هنوز هم سخت تر آنها سعی کنید به فرار از تاریخ خود را بیشتر مصرانه آنها را به عقب کشیده و اغلب توسط سند چشم انداز از مردم آنها ستم. این ارواح هستند فرستادگان آمده برای انجام کینه توزی و یا انتقام, انتقام, که ما معمولا تصور آنها بود; آنها تظاهرات فیزیکی از گناه در وجدان. (ایستگاه یازده برخورد تقریبا طنز آمیز با این ایده از یک روح جهان: "از شما می خواهیم اگر من به ارواح اعتقاد داری ؟" یکی از شخصیت ها می گوید. "البته که نه. تصور کنید که چگونه بسیاری از وجود دارد می شود" است پاسخ.) آنها همچنین یک لنگر به گذشته های ناخواسته است که ممکن است به خصوص برای کسانی که در پشت زندگی آنها خواهد بود خوشحال فراموش کردن.
اسکار, Alkaitis کارمند, تماس, خود, توهمات از چه چیزهایی ممکن است رفته اند متفاوت یک "شبح نسخه" از زندگی خود را. Alkaitis تماس خود را جایگزین نسخه یک "counterlife" که مندل نیز با استفاده از به عنوان یک عنوان برای دومی بخش هایی از داستان زندگی او را. این یک اشاره صریح به فیلیپ راث رمان با همین عنوان است که در آن شخصیت های متعدد تجربه نسخه های مختلف از زندگی خود را که برخی از آنها وقایع در یک مقاله-در-این-کتاب. در میان چیزهای دیگر عملکرد دستگاه را به بهم زدن سرگرم کننده در برخی از خوانندگان پیش فرض که راث کتاب سرگذشتی—نسخه جایگزین از زندگی خود را.
از مارس 2012: فیلیپ راث در مقابل فیلیپ راث
مندل هدف به عنوان من درک می کنم آن متفاوت است. "ما از طریق این حرکت جهانی پس از به آرامی" لئون را می گوید در یک نقطه و یک تبصره است که می تواند اشاره به چه سبکبار دو نفر از آنها (چند اموال بدون خانواده) و به شرایط انسانی به طور کلی هر فردی در زندگی همیشه قادر به تغییر مدار آن در غیر قابل پیش بینی جهت. اگر هر چیزی می تواند اتفاق می افتد در زندگی, اگر هر چیزی امکان پذیر است و سپس فرم رمان—که آن امکانات و تکثیر آنها را در یک متافیزیکی مقیاس می شود راه نهایی برای بیان تغییرات آن. این دقیقا به همین دلیل مندل آورده بازگشت شخصیت های قبلی رمان و چرخید و آنها را در یک جهت جدید: برای نشان دادن بی نهایت امکانات موجود به یک نویسنده داستان. (دیوید میچل است یکی دیگر از رمان نویس معاصر است که با استفاده از این روش به اثر مشابه است.)
ساختار شیشه ای هتل است virtuosic به عنوان قطعاتی از داستان یکی شدن در پایان روایت به شکل کاملا رضایت بخش. وجود دارد لحظات فوق العاده از تغزل مانند مونولوگ توسط وینسنت که هر دو باز و بسته رمان و بخش دیگری با عنوان "دفتر گروه کر" به روایت یک گروه از Alkaitis کارکنان—به خصوص درخشان را لمس کنید. اما در بیشتر قسمت مندل زبان است انجام نگرفته محو تقریبا نامرئی به خدمت آشنا لذت شخصیت و طرح. با وجود سردرگمی اولیه خود را رنگارنگ, فرم شیشه ای هتل است که در نهایت به عنوان همهجانبه یک تجربه خواندن به عنوان سلف خود پیدا کردن تمام لازم تخیلی عمق در بیشتر واقع بینانه محدوده آن جهان است.
در اولین صحنه از ایستگاه های یازده, یک بازیگر بازی King Lear روی صحنه می میرد در طول تولید فروپاشی هنر به زندگی است. به عنوان این رمان ما را به یاد بسیاری از شکسپیر نمایشنامه در اصل انجام شده در زمینه شیوع بیماری طاعون که در آن او به احتمال زیاد از دست اعضای خانواده خود را. می توانید تصور کنید که خود مخاطبان به تئاتر به دنبال انحراف از لحظه ای خود را از فاجعه و همچنین بینش چگونه به آن را درک کنند. در خود ما شکسته بار مي راویان آمده اند را مشاهده و با سوء ظن و تجربی مینیمالیسم اغلب به نظر می رسد تنها راه برای توصیف زندگی ما در حال حاضر. مندل به تاکید است که تا حدودی قدیمی داستانی, مدل نه تنها مربوط به ما هشدار دهنده جدید جهان بلکه عمیقا مناسب برای این مدیریت قابل ملاحظه ای به احساس تسلی و انقلابی است.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.