Untangling اندی وارهول

وارهول بگویید مصاحبه به صحبت کردن با دستیار او: "او تعداد زیادی از نقاشی های من."عکس های استفان ساحل / حسن نیت

توسط NEWS-SINGLE در 13 خرداد 1399
Andy Warhol.
وارهول بگویید مصاحبه به صحبت کردن با دستیار او: "او تعداد زیادی از نقاشی های من."عکس های استفان ساحل / حسن نیت ارائه میدهد 303 گالری

اندی وارهول زندگی ممکن است بهتر و مستند تر از هر هنرمند دیگر در تاریخ جهان است. چرا که هر چند روز و یا تا او را رفت و برگشت همه چیز بر روی میز خود را به یک جعبه ذخیره سازی تاریخ آن آن برچسب "TC"—کوتاه برای "کپسول زمان"—و سپس ذخیره آن را با همه قبل TCs در یک محل خاص در استودیوی خود. به عنوان یک نتیجه, ما باید فیلم خود را-بلیط های اینترنتی خود را از روزنامه بریده خود را در چکمه های کابوی خود کلاه گیس مجموعه خود را از دندان قالب مجموعه خود را از پورنوگرافی بی شماری Polaroids او از مردم در تعداد بی شماری از طرف او رفت و به—شما نام آن را. ما نسخه ای از صورتحساب او فرستاده می شود و همچنین از صورتحساب او را از به طور فزاینده ای برافروخته طلبکاران از جمله یکی ("پرداخت تا شما لاف زن") از Giuseppe Rossi دکتر که در سال 1968 زندگی او را نجات داد بعد از یک زن که احساس او تا به حال شده است به اندازه کافی برجسته در فیلم های خود را به استودیوی خود آمد یک روز و او را به گلوله بست. در یک جعبه من شنیده ام وجود دارد و همچنین یک تکه از کیک را در یک بشقاب است. این نه فقط اشیاء مادی او نگه داشته است. زمانی که ممکن است او ضبط خود مکالمات تلفنی و گاهی به حال یک دستیار نوع آنها را. به اعتقاد او در قدرت پیش پا افتاده. این ایمان بود که سرچشمه از Pop-هنر نقاشی—این سوپ کمپبل قوطی های Brillo کارتن—که او را مشهور ساخته در نوزده-شصت و امریکا تغییر سلیقه در هنر است.

پس از وارهول مرگ در سال 1987 یک موزه اختصاص داده شده به کار خود را تاسیس شد در خانه اش در شهر پیتسبورگ. زمان کپسول—شش صد و ده نفر از آنها—حمل شد وجود دارد و صف در بانک های قفسه بندی فلزی آماده برای کسی که کار می کنند مطالب خود را به یک جاست غنی بیوگرافی. هفت سال پیش او وارد: Blake Gopnik, قبلا سرب هنر منتقد واشنگتن پست. (برادر خود آدم است که یک نویسنده برای این مجله.) Gopnik فوق العاده کامل; این کتاب و نه صد صفحه—شمارش نیست هفت هزار و تدریس کسری موجود در e-book نسخه و یا آنلاین. اما شما نمی از دست دادن قلب به دلیل Gopnik است زنده وقایع. در اینجا یک کلیپ کوچک از توضیحات خود را به تعمیر کار دکتر رسی را در وارهول را در قسمتهای داخلی پس از سال 1968 تیراندازی. جراح یافت

دو سوراخ در قوس دیافراگم عضله پر سر و صدا در هر دو سمت راست و چپ به عنوان گلوله عبور از طریق وارهول بدن; یک مری قطع از معده به طوری که غذا و اسید معده بودند ریختن بیرون از زیر کبد است که لوب چپ بود له شده و خونریزی و طحال کاملا نابود و ریختن خون بیشتر از هر یک از ارگان های دیگر. [این] گلوله نیز برش پاره پاره سوراخ در وارهول را روده انتشار مدفوع و بالا بردن شانس عفونت کشنده.

خواندن این, من احساس به عنوان اگر من داشتن عمل خودم.

وارهول متولد شد و در پیتسبورگ در سال 1928 جوانترین از سه پسران Andrej و جولیا Warhola که تا به حال مهاجرت به ایالات متحده از یک روستای کوچک در آنچه در حال حاضر اسلواکی. Townsfolk شد Carpatho-Rusyns یک اسلاوی مردم و خانواده بیزانس کاتولیک. (وارهول به عنوان یک بزرگسال به صورت پراکنده رفت و به جرم است. "کلیسا یک مکان سرگرم کننده برای رفتن" او گفت:.) اسلاوها بودند بسیار در تقاضا در پیتسبورگ با آن کارخانه های تولید فولاد, زیرا آنها مشهور حاضر به انجام هر نوع کار در هر یک حقوق و دستمزد. به عنوان یک نتیجه, آنها نیز بیشتر نگاه-کردن-بر گروه های قومی در این شهر است. Andrej یک دستی کارگر; Julia داخلی. هنگامی که او به اندازه کافی کار او رفت و درب به درب اغلب با فرزندان در دو, فروش گل تزئینی ساخته شده از برش هلو قوطی. Andrej درگذشت در سال 1942. دو پسر بزرگتر ترک مدرسه و در زمان شغل تمام وقت. اندی ماند در مدرسه است. برای بسیاری از جوانان خود را به او cosseted توسط خانواده اش. زمانی که Warhols به دست آورد یک نوزاد جدید یکجور دوربین عکاسی دوربین های ویژه ($1.25) او بلافاصله دست گذاشته روی آن و هرگز اجازه دهید آن را برو. برادران او ساخته شده او را به یک اتاق تاریک در زیر زمین. همچنین او سقوط در عشق با فیلم; او گفت که او می خواست به زندگی می کنند نشان دادن فیلم. این غیر معمول زندگی برنامه ریزی برای یک پسر بچه از پس زمینه خود را, اما جولیا را نجات داد و نه دلار و نه دستمزد روز از او رفوی—به او خرید یک پروژکتور. او نشان داد میکی موس کارتون در یک دیوار در آپارتمان.

وارهول دوست داشتم به توصیف خود را به عنوان خود تحصیل کرده به طور گسترده ای پذیرفته شده ادعا می کنند. در واقع او به عالی هنر دانشگاه, موسسه کارنگی تکنولوژی که در آن تعدادی از معلمان خود به رسمیت شناخته شده و هدایای خود را نگه داشته و کاری که او در آنها نادر ادای احترام. لحظه به لحظه او را از مدرسه در سال 1949 او بسته بندی وسایل خود را در یک کیسه کاغذی و در یک شب تازی محدود برای شهر نیویورک است. او بیست.

وارهول در زندگی یک سری از ماهی زده sublets معمولا سهام در حالی که تلاش برای شکستن به, تجاری, تصویر. هنگامی که او با نشان دادن نمونه کار خود را به سردبیر از هارپر بازار, یک حشره از crawled از نمونه کارها خود را به ریاضت. سردبیر احساس متاسفم برای او که او به او انتساب. وارهول بود خجالتی نیست. در موزه هنر مدرن او بالا رفت و به یک کارمند و پیشنهاد کرد که او طراحی کارت کریسمس برای هدیه فروشگاه. (او این کار را کردم.) یک دوست به خاطر دیدن او در یک کتابفروشی کوه در می رم از طریق ثبت سطل برای دیدن که برچسب انجام شد جالب ترین کت. سپس او به خانه رفت و سرد-نام مدیران هنری. "او مانند یک چک مخزن" یکی دیگر از دوستان گفت.

بسیاری از مردم که او را در آن سال ها و بعد از آن او را عجیب و غریب—یک "کمی عجیب و غریب خزش" در کلمات یکی است. او unabashedly همجنسگرا و در اوایل دهه پنجاه بود که عجیب و غریب به اندازه کافی. او دوست داشت به انجام نقاشی های پسران برهنه خود را, نوک سینه ها و crotches خال خال با قلب کوچک مانند نرم بوسه. اگر او ملاقات یک مرد که در دادگاه تجدید نظر به او ممکن است می گویند که او دوست داشت به عکس آلت تناسلی و این ذهن است ؟ "البته که نه" یکی خود برخوردار انگلیسی, متصدی پاسخ داد. "آیا شما قصد استفاده از آنها را؟" "من نمی دانم هنوز" وارهول گفت. "من فقط به گرفتن عکس است." مرد استخراج.

سه سال پس از وارهول وارد نیویورک مادرش تبدیل شده تا در آستان او. او توضیح داد که به یکی از دوستان خود "من به اینجا می آیند برای مراقبت از اندی و هنگامی که او را خوب من رفتن به خانه." او در آنجا ماند برای تقریبا بیست سال است. خانواده در حال حاضر بد بو, مجموعه ای از گربه چشم ابی ولاغر سیامی. در یک نقطه وجود دارد بنا به گزارش هفده آنها عمدتا به نام سام. (اما جولیا, اشاره, می تواند در معرفی آنها به طور جداگانه: "این خوب سام که بد سام که خنگ سام . . .") بین گربه ها و جولیا اواخر عمر آشامیدنی مشکل وارهول به نظر می رسد که مردد به او معرفی به دوستان خود. از سوی دیگر یک پسر گفت که او فکر وارهول بود ممنون حضور او به دلیل آن را به او بهانه ای به رابطه جنسی ندارد. او توضیح دهید که به مهمان خود را که او نمی خواست به هر اتاق خواب صداهای به عنوان طولانی به عنوان مادر او در گوش رس.

کاریکاتور جک زیگلر

وارهول ادعا کرد که او باکره بود تا زمانی که او بیست و پنج و برخی از مردم می گویند که تعجب آور بود. تمام زندگی او بود و دردناک به نظر می رسد او. او نفرین با وحشتناک پوست نه تنها آکنه اما آنچه به نظر می رسد که یک اختلال رنگدانه توزیع به طوری که چهره خود را سبکتر بود اینجا تیره تر وجود دارد. او همچنین تا به حال پیازی بینی و یا پس او فکر کرد که او یک بینی ، در آن زمان او در سی سالگی او را از دست داده بود خیلی از موهای خود را. پس از آن او چسب یک toupee ، به پوست سر خود را هر روز صبح. او مشهورترین کلاه گیس بود, نقره ای, یکی, که او معمولا عینک با یک حاشیه خود, موهای قهوه ای دزدکی در گردن. این مشکلات بد boded برای زندگی جنسی خود را, و او به طور گسترده ای گفت: به شپشو در رختخواب. او معتقد بود "کثیف و لحنی" دوست شده است. او می خواهم آن را با شما یک بار یا دو بار و آن شد. Gopnik, به عنوان عمل خود را نیز می دهد رقابت شواهد: "در عرض چند سال وارهول بود و عمل جراحی برای زگیل مقعد و یک قطره اشک و یک دهه بعد او مصرف پنی سیلین برای یک بیماری مقاربتی." وارهول را دوست و همکار تیلور مید گفت که وارهول "ضربات دیوانه می خواهم."

وارهول به دروغ و به طور مداوم تقریبا تفریحی. او دروغ گفته در مورد سن و سال او حتی به دکتر خود. او گفت که که که او در آن متولد شد در کلیولند به "فون وارهول" ، (او را در معامله Warhola برای وارهول به زودی پس از ورود به نیویورک است.) او به تصویب رسید ملایم whispery صدای که به او پس از آن ممکن است کمی رها کردن نارنجک. اگر کسی پرسید که چگونه او, او ممکن است می گویند "من خوب هستم" و سپس در آینده نزدیک او را اضافه کنید "اما من اسهال دارم." برخی از مردم فکر می کردند او احمق بود. نه کسانی که او را می دانستند به خوبی. "وارهول تنها نقش گنگ" یکی از دوستان گفت. "او فوق العاده تحلیلی فکری و ادراکی."

خود را تجاری تخصص بود نقاشی برای زنان پوشیدن تبلیغات—بالاتر از همه ، در سال 1955 high-end زنان کفاش I. Miller به او یک قرارداد برای حداقل دوازده هزار دلار ارزش کار در هر سال مقدار زیادی از پول در زمان است. او همچنین پنجره پانسمان ویژه برای Bonwit گوی. اما در حال حاضر او به دنبال فراتر از این: او می خواست به یک گالری هنرمند. معلمان و همکلاسی از کارنگی فناوری ارائه برخی از اتصالات و منهتن, گی, جامعه عرضه شده بیشتر است. او همچنین تا به حال چند ویژه فروشگاه جذب به او به نظر می رسد با جذابیت خود را (و نه همه فکر می کردند او وحشت زده) و درایو خود را. شاید مهم ترین راهنمای بود امیل د آنتونیو یک هنرمندان که معرفی او همه در اطراف او می دانست که جان کیج که وارهول احترام و تعداد زیادی از جمع. ("من به یک حزب کوچک برای یک وحشتناکی غنی زن من می دانستم که" د آنتونیو به یاد می آورد "و من خدمت فقط ماری جوانا و تناسبات و اندی یک منوی زیبا در فرانسه است.") یکی دیگر از فرد مفید بود ایوان Karp مدیر لئو کاستلی گالری منهتن معتبر ترین هنر مارت. از طریق Karp وارهول در نهایت ملاقات هنری Geldzahler یک نگهداری دستیار در موزه متروپولیتن که کار وجود دارد برای پیدا کردن که داغ جدید هنرمندان شد و به موزه داران.

در دهه پنجاه ایالات متحده در حال حاضر یک جیب هنر مفهومی, اما ستاره نقاشان بودند انتزاعی Expressionists بالاتر از همه جکسون پولاک و Willem de Kooning با effortful میگذرد و impastos. در Ab Exes', پاشنه, بودند جوان, رابرت روشنبرگ و جاسپر جانز بخش مفهومی بخش نقاشی و کانت به "پاپ" یک سبک است که با استفاده از تصاویر از فرهنگ توده—کمیک استریپ, فیلم, تبلیغات—و به تصویب رسید, نور, اهل تفریح و بازی, تن, بسیار مخالف انتزاعی Expressionists' بلند کردن اجسام سنگین. وارهول هم علاقه مند بود در این ماده و شیوه و او ناراحت است که دیگر مردم بودند که او را دیدم آن را سرقت مارس در او. با توجه به داستان معروف او شکایت در این مورد به دوستان یک شب و پرسید: اگر کسی می تواند فکر می کنم از پاپ-فرهنگ تصاویر است که هیچ کس دیگری تا به حال استفاده می شود. یک دکوراتور نام موریل Latow گفت که او تا به حال یک پیشنهاد دارم اما او می خواست پنجاه دلار به جلو قبل از او آن را نشان می دهد. این unembarrassable وارهول نشستم و نوشت: بررسی کنید. سپس Latow گفت: "شما باید برای پیدا کردن چیزی است که قابل تشخیص برای تقریبا همه . . . چیزی شبیه به یک قوطی سوپ کمپبل."

Gopnik خواستار این وارهول را "ابراز پیروزی از اکتشاف لحظه" و این است نمونه ای از این کتاب پیچیده ای که بسیار مهم نهال ایده وارهول را هنر پاپ باید توان بدون عذرخواهی به کسی غیر از وارهول. اغلب هنرمندان که ستایش برای تولد یک روند جدید نیست واقعی originators اما آنهایی که روند جذاب به. وارهول به عنوان بسیاری از دومی به عنوان هدیه از سابق; Gopnik تماس او را "بزرگ اسفنج." در هر صورت بعد از Latow مشترک با او کمی مغز بمب وارهول (یا مادر خود را در یک نسخه دیگر) رفت و به Finast سوپر مارکت در سراسر خیابان و به خانه آمد با یک می توانید از هر نوع سوپ کمپبل در فروش وجود دارد. زیر سال 1962 او تا به حال تولید "سوپ کمپبل قوطی" یک مونتاژ از تمام سی و دو رقم. امروز این نقاشی آویزان در موزه هنر مدرن—"به نام" برهنه نزولی یک پله' از پاپ جنبش" در کلمات هنری Geldzahler. آن است که هر دو یک سیلی و یک شادی بزرگ: پس, تازه, خیلی عجول و بی پروا بنابراین قرمز و سفید به طوری که برخی آن را پوشش داده است هر نوع سوپ در جهان از فلفل در گلدان به چسب مایع.

در جانشینی سریع در کمپبل سوپ به دنبال وارهول دیگر در حال حاضر پاپ معروف نقاشی: "سبز بطری کوکا کولا" (1962), "192 یک اسکناس دلار" (1962), "Brillo صابون پد جعبه" (1964) مرلین Monroes و الیزابت تیلور و مارلون Brandos و Elvises. برای برخی از, شما به راحتی می توانید ساخت یک پس زمینه روایت است. به "مرلین لولای دولبه," متشکل از پنجاه و ابریشم صفحه نمایش مونرو محو شدن از شعله ور رنگ به طیفی از سیاه و سفید به نمایش گذاشته شد تنها پس از مرگ او. اما من هیچ داستان کمین در پشت لیز تیلور یا Elvises و یا برای که ماده پانل از بیست و چهار مجسمه آزادی (1962) یا سی مونا لیزا (1963). همه این خانمها نه صحبت از الویس و براندو بودند و وارهول را از دوران کودکی تا روز مرگ او شد شیفته مشهور است.

او به زودی تبدیل به یک هنرمند مشهور خود اگر غیر معمول یک. در سی سالگی خود او معروف بود و در مصاحبه های تلویزیون برای قرار دادن دو انگشت بر لب های او و گفتن چیزهایی مانند "er" یا "ام" اما نه خیلی بیشتر به عنوان دوربین های نورد. (شما می توانید این را ببینید در یوتیوب. آن را ناراحت کننده به تماشای.) برای زنده مصاحبه او را اغلب به همراه جرارد Malanga که با او کار می کرد و می گویند "چرا شما بپرسید من دستیار جری Malanga برخی از سوالات ؟ او تعداد زیادی از نقاشی های من." وجود دارد برخی از حقیقت در این. از آثار ذکر شده در بالا همه اما 1962 "سوپ کمپبل قوطی" بودند ابریشم صفحه نمایش معمولا بر اساس عکس هایی که شخص دیگری گرفته شده بود و با Malanga دست خشک کن. از سال 1963 تا سال 1972—دوره که در طی آن او ساخته شده بسیاری از هنر پاپ—وارهول تولید هیچ دست کشیده شده کار می کنند.

در حال اجرا به موازات وارهول را iconoclasm در مورد نویسندگی خاصی خنکی نسبت به افراد خود را. "برای یک هنرمند با یک مادام العمر اعتبار برای مکیدن به ستاره" Gopnik می نویسد: "وارهول نیز تا به حال مادام العمر استعداد برای ساخت هنر است که تاکید خود را کاستی و پوچی." احتمالا مهم ترین بحث از وارهول در حال کتاب ها و مقالات که فیلسوف آرتور Danto نوشت: او از اواسط دهه شصت به بعد. این دقیقا نقد هنری. دامنه آنها گسترده تر است. Danto می گوید که وارهول با خلاصی از مدرنیسم را اظهارات که نقاشی باید در مورد طبیعت نقاشی آزاد آن را به رفتن راه خود را در حالی که منتقدان هنر ماند پشت در اطاق درس استدلال. Danto نمی گویند او عاشق وارهول, اما من فکر می کنم او. من متاسفم که او دوست داشت Brillo کارتن—آن عرضه عنوان کتاب خود "فراتر از Brillo جعبه"—بهتر از سوپ کمپبل قوطی اما او احتمالا لذت بردم از طنز که Brillo جعبه وارهول جاودانه طراحی شده توسط یک نقاش اکسپرسیونیست انتزاعی, جیمز, Harvey, انجام, پول, کار در کنار. Ab Exes بر نگاه وارهول با نفرت. در یک مهمانی در اواخر دهه شصت یک مستی de Kooning گفت: به وارهول "شما یک قاتل از هنر شما یک قاتل از زیبایی شما حتی یک قاتل از خنده."

وارهول نمی کشتن خنده—او می شده اند و کمتر معروف اگر او تا به حال انجام داده اما او طنز است, خاموش, deadpan. در سال 1964 او تولید یک سری از نه صفحه نمایش ابریشم از ژاکلین کندی صورت بر مطبوعات عکس: یکی که نشان داد او در قوطی حب دارو و غیره کلاه درست قبل از J. F. K. کشته شد; دوم به عنوان لیندون جانسون بود که در حال ادای سوگند در هواپیما در بازگشت به واشنگتن; سوم در کندی مراسم تشییع جنازه. وجود دارد هیچ چیز کاملا مسخره در مورد این کار می کند. اما در سال 1964 زمانی که در ذهن کندی بدن هنوز سرد آنها مطرح یک سوال: چه شد وارهول گفت ؟ بینندگان ممکن است خواسته اند همان قبلی خود "مرگ و بلایای طبیعی" سری (1962-65) کار می کرد تا از عکس های, خونین اجساد حلق آویز کردن از غرق اتومبیل های بدن لت و پار از افرادی که تا به حال شروع به پریدن کرد به مرگ صندلی الکتریکی است که در آن اتل و جولیوس روزنبرگ به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شدند ، مانند سوپ قوطی ابریشم صفحه نمایش اغلب خوش ضرب و مانند Marilyns و لیز تیلور, پوشش داده شده با شستشو روشن رنگ: آبی, قرمز, بنفش, زرد.

در همان سال به عنوان "نه Jackies," وارهول پرده برداری صفحه نمایش ابریشم از "گل" بزرگ بلابی ترش شکوفه در برابر یک میدان پوشیده از چمن. آنها شبیه تصویر زمینه و یا به عنوان Gopnik نشان می دهد Marimekko لباس پارچه. در هر صورت آنها چیزی است که بر خلاف یک عکس از صندلی الکتریکی, شما ممکن است مایل به قطع بیش از خود را در اتاق نشیمن مبل. این چیزی بود که آنها ظاهرا طراحی شده برای چون وارهول (یا Malanga) معلوم شد بیش از چهار صد و پنجاه و آنها را در نسخه های مختلف—اندازه های مختلف متفاوت colorways به استفاده از Gopnik را الهام گرفته از کلمه—و آنها به فروش می رسد مانند hotcakes. وارهول ادعا به افتخار آنها. اگر من اشتباه Gopnik را باور نمی کند. او به نقل از وارهول اعلام, زیر سال که او به عنوان یک هنرمند. به "گل" Gopnik می نویسد: "در خیلی از خود گذشته قابل توجه پاپ نقاشی." اما به عنوان نویسنده صاف کردن می گویند اما بارها و بارها نشان میدهد آنها نیز بسیار وارهول گذشته قابل توجه در نقاشی های دوره. "من نفرت نقاشی," او گفت: یک خبرنگار در سال 1966 و اضافه میکند: "به همین دلیل من شروع به ساخت فیلم است."

او تا به حال ساخته شده است اولین فیلم در سال 1963. با عنوان "خواب" آن پنج ساعت و نیم و تمام آن را نشان داد او دوست پسر, جان Giorno, در حال خواب. سال بعد او به دنبال این است تا با "امپراتوری" هشت ساعت یک شبه از ساختمان امپایر استیت شات از یک پنجره در نزدیکی زمان-عمر ساختمان. پس از آن تا اواسط دهه هفتاد او ساخته شده نمرات از فیلم برخی از آنها خالص و شدید مانند "خواب" و "امپراتوری" و دیگران مانند "چلسی دختران" و "تنها و بیکس کاوبوی" shambling و خنده دار و کثیف, با drag queens نشسته در اطراف لیس موز یا مردم داشتن انبساطی گفتگو در مورد سکس یا رابطه جنسی.

اما فیلم نمی شد فقط فیلم. آنها حرکت تصویر بال از آنچه که در حال حاضر توسط یک کل"،" در سال 1964 وارهول منتقل حرفه ای خود را در دفتر مرکزی به یک فضای وسیع او به تماس کارخانه—آن را تا به حال قرار دارد یک کلاه کارخانه قبل از او در نقل مکان کرد در شرق چهل و هفتم خیابان فقط غرب از سازمان ملل متحد. محل گه اما وارهول را دوست بیلی نام (né بیلی Linich اما Linich شد یک نام ، پس چرا فقط با نام?) نقل مکان کرد و در یک بسته همکار سرعت انجمن ها و تبدیل های فضایی با ورقه نازک قلعی و اسپری رنگ به طوری که در پایان هر سطح نقره شد.

فقط به عنوان وارهول را فیلم بود نه صرفا فیلم کارخانه بود نه صرفا یک محل که در آن همه چیز ساخته شده بودند. آن را نیز یک ویترین برای یک گروه خاصی از مردم که در اطراف خوشه وارهول. بیلی نام یکی بود; Gerard Malanga دیگر. همچنین مهم بود Ondine (رابرت Olivo), وحشی و باطل است. بهترین و شناخته شده به خودی بود Edie Sedgwick شیرین رو و نه بیچاره دختر ثروتمند که در لباس تنگ سیاه و سفید و گران قیمت ژاکت اغلب رفت و همراه در وارهول را گردش خود را به عنوان "تاریخ" و پرداخت tab. این و چند نفر دیگر بودند وارهول را superstars به عنوان او آنها را به نام.

در سال 1966 او نیز تبدیل به یک مدیر از یک نیا-punk rock band, the Velvet Underground, hatchery, لو رید, John Cale و دیگران همه تقریبا ناشناخته که در آن نقطه. یکی از اعضای آن شرح داده شده یک نمونه نشان می دهد: "برخی از ملوانان و یا چیزی در میان حضار بودند از پنج و ما چیزی و گفتند: شما را به بازی که دوباره و ما تماشا گه از شما.' بنابراین ما آن را دوباره." "هدف ما به ناراحتی مردم" یکی از گروه بنیانگذاران گفت: "آنها را استفراغ." وارهول می دانستم که کمی در مورد موسیقی و او و ریزگردهای جنوب را شکست و در کمتر از یک سال. ("همیشه آنها را ترک مایل کمتر" وارهول گفت.) اما در حالی که برای وارهول به نمایش فیلم و اجرای برنامه—قابل توجه "انفجار پلاستیکی اجتناب ناپذیر" و "★★★★"—بودند چند رسانه ای رویدادها شامل superstars bopping در اطراف در یک desultory مد به ریزگردهای جنوب' ناسازگار گونه های در حالی که دو یا بیشتر از دو فیلم شد و پیش بینی شده در کنار و یا در واقع در تحمیل زائد.

آن را به سختی باید گفت که مواد مخدر درگیر شدند و این واقعیت, واقعیت افزوده با خاطراتی از وارهول را همکاران کمک کرده به یک پرتره از او به عنوان یک نوع از Mephistopheles luring جوان خود را به دوستان خود را خراب کردن. یک داستان کلیدی است که فردی Herko بخشی از روستای غرب پست مدرن-صحنه رقص در دهه شصت. یک روز در حالی که پس از او تا به حال متوقف حلق آویز در اطراف کارخانه Herko در زمان حمام حباب و برخی از LSD در آپارتمان رقصید برای مدتی و سپس به گونه ای از موتزارت "تاجگذاری توده" انداخت خود را در یک پنجره. زمانی که مطلع Herko مرگ وارهول اظهار نظر که او متاسفم نمی شده است وجود دارد به فیلم سقوط.

این داستان برنده او را به شهرت پایدار با کسانی که پس از فکر به عنوان یک احساس فرد یک نوع از عجایب—یک تصویر تقویت شده با نقاشی های خود را از قوطی های سوپ و صندلی الکتریکی. قلب سرد سرد هنر است. Gopnik نمی گویند که آیا یا نه او معتقد است این گزارش اما او نتیجه می گیرد که اگر از آن درست است آن را می گوید به همان اندازه در مورد وارهول تمایل به شوک که در مورد او قرار عدم احساس. او همچنین اشاره می کند که وارهول با استفاده از این شوخی بیش از یک بار. زمانی که رابطه اش با Edie Sedgwick رو به اتمامه—او فرار کردن با باب دیلن—او گفت: به یک دوست "هنگامی که آیا شما فکر می کنم ادی خواهد خودکشی? من امیدوارم که او اجازه می دهد به ما اطلاع بنابراین ما می توانید فیلم آن را." اگر این تند و زننده آن را نیز روشن-eyed: شش سال بعد, Sedgwick, درگذشت یک نمک اسید باربیتوریک مصرف بیش از حد. وارهول نیز اعمال می شود به شوخی به او گفت که او همیشه افسوس که هیچ کس تا به حال شده است وجود دارد در سال 1968 به فیلم او که به ضرب گلوله کشته.

در ژوئن 3, 1968, والری Solanas پدید آمده از آسانسور در کارخانه. او در محلی غیر عادی بنیانگذار و تنها عضو یک سازمان فمینیستی او به نام تفالههای جامعه برای برش تا مردان. او نیز ظاهرا مبتلا به حاد اختلال روانی. او قبلا زیرفشار به وارهول استودیو و چند بار او قرار داده و او را در یک sexploitation فیلم "من یک مرد" در سال 1967. او احساس او باید او استفاده می شود و به همین دلیل بود که او مراجعه کنید. ورود به استودیو او شلیک چندین بار در وارهول و همچنین قرار دادن یک گلوله در یک از دوستان او بود که در بازدید از. سپس او تبدیل به اطراف و پشت پا به آسانسور. چند ساعت بعد در میدان تایمز او گفت: سر در گم پلیس "پلیس به دنبال من. من یک گل کودک. او تا به حال بیش از حد کنترل بر زندگی من است." (او سه سال است. "شما دریافت بیشتر برای سرقت خودرو" لو رید گفت.) در ضمن یک آمبولانس گرفته بود وارهول به کلمبوس بیمارستان که در آن او گذاشته شد در یک جدول برای دکتر رسی را بابىگرى. مادر خود را احضار توسط یکی از همکاران خود را ایستاده در لابی, دعا برای او "خوب مذهبی ، پزشکان تا به حال او را تسکین یافته و گرفته. پس از عمل جراحی وارهول ماند در بیمارستان برای دو ماه خوردن آب نبات صحبت کردن در تلفن و تلاش برای مدیریت این استودیو از دور.

Gopnik توصیف حمله توسط Solanas به عنوان خط تقسیم بین وارهول را "قبل از" و "پس از آن." او به آرامی رو از شر او بد همراهان یا آنها کمتر احساس ارزش او را ترک کرد. او به دست آورد خیال باف دوستان مثل لی Radziwill و میک Jagger. او خریداری املاک در Montauk و شکلات-قهوه ای رول برای رفتن با آن. در سال 1969 او تاسیس مصاحبه بایک نشریه که آگهی شد به عنوان اختصاص داده شده به فیلم (عنوان اصلی شد اینتر/مشاهده: ماهانه مجله فیلم) اما به زودی یک مجله در مورد افراد مشهور. ظاهرا او نمی اغلب کار بر روی آن—یکی از اوایل سردبیران گفت که او هرگز آن را بخوانید تا چاپگر آن را تحویل داده است—اما آن را کمک به گیر مشتریان برای بخش دیگر از فعالیت های خود را تولید ابریشم صفحه نمایش پرتره از دوستان و کاربران و همه فن حریف بزرگ نام: دنیس هاپر Dominique de Menil, جیانی ورساچه, شاه ایران, کریس اورت, دالی پارتن, Imelda Marcos.

دیدن وارهول را با قلم مو با مرگ به عنوان یک حوزه آبخیز است آشکار روایت تجدید نظر شود اما در شواهد Gopnik را کرونیکل "پس از" تا به حال شده است در آینده در حالی که برای. مانند بسیاری از وارهول پاپ نقاشی اکثریت بزرگی از فیلم های خود را ساخته شده بودند در کمتر از پنج سال. سپس آن را به نظر می رسد او خسته شدم. او سابقه چند با این نسخهها کار در I-جرات-شما-به-می گویند-این-نیست-هنر شیوه ای خود را قهرمان و دوست مارسل دوشان که با برگزاری نمایشگاه امضا ادرار در 1917 بیشتر یا کمتر اختراع هنر مفهومی. در سال 1972 در سهره کالج در نیویورک وارهول خود را در "خلاء, تمیز کننده قطعه" که شامل خود جارو پچ فرش در دانشگاه هنر, گالری, امضای, گرد و غبار کیسه propping آن را بر روی یک پایه و رفتن به خانه. اما به عنوان Gopnik اشاره "که در آن دوشان را ادرار تا به حال درگیر یک تحول پیش پا افتاده به هنر اگر تنها توسط هنرمند می گویند-پس وارهول را به روز رسانی درگیر jettisoning تحول در مجموع به طوری که ابتذال خود را به سمت چپ برای انجام آن پیش پا افتاده چیزی که می تواند به عنوان هنر است."

"اجازه دهید من فقط check my e-mail, من, متن, من, تماس های از دست رفته Instagram, Facebook, Twitter, WhatsApp, من نمره های اعتباری my horoscope نتایج این آخرین تست شخصیت, S. & P., داو, اخبار, این مقاله در مورد سگ های ناز و آب و هوا و پس از آن ما می توانید بروید."
کارتون توسط امی Kurzweil

چند سال قبل از وارهول قرار داده بود با یک آگهی در Village Voice: "من تایید با نام هر یک از موارد زیر; لباس AC-DC, سیگار, کوچک, نوار, صدا, تجهیزات, ROCK N' ROLL, سوابق, هر چیزی, فیلم, فیلم و تجهیزات, مواد غذایی, هلیوم, شلاق ، پول!! عشق و بوسه اندی وارهول, ال 5-9941." این comically آشکار اعلام شماره تلفن بود وارهول واقعی شماره دفتر—نمی تواند به طور جدی در نظر گرفته شده را به صورت نقدی. به جای آن اعلام کرد که ببعد, "فروش" خواهد بود برای وارهول یک زیبایی شناسی حرکت می کند.

اما به تدریج sellout مطرح گیر کرده است. زمانی که دو سال بعد وارهول گفت: یک خبرنگار که خود را رسانه هنری شد "کسب و کار" او آن را به معنای. در Gopnik به گفته این بیانیه "راه اندازی یک رویکرد جدید به زندگی خود و هنر خود را که در قالب دو پس از دو دهه و پس از آن شکل شهرت او در تمام سال های پس از آن." بازگشت به خود I. Miller روز او شروع طراحی تبلیغات: یک بستنی و مغز گردو برای Schrafft را محدود-نسخه بطری برای Absolut vodka ، او نیز تا به حال یک ایده برای یک زنجیره از اندی-حصیر شام. "آنها برای افرادی که به تنهایی بخورید," او توضیح داد. "شما نشستن در یک جدول کوچک, منظور, کردن هر نوع مواد غذایی منجمد شما می خواهید و تماشای تلویزیون در همان زمان. هر کس خود را به تلویزیون مجموعه."

وارهول جدید شرکت نمی کشد تا مقدار زیادی از وقت. Gopnik می گوید که این هنرمند به شاید دو روز هر یک به بعد ابریشم صفحه نمایش پرتره—و که آن را نشان داد. "همیشه خالی" Gopnik, تماس, این نقاشی ها. جای تعجب نیست وارهول ستاره سقوط کرد. زمانی در اوایل دهه هشتاد که او شروع به انجام کار مشارکتی نقاشی با Jean-Michel Basquiat—Gopnik حدس بزند که این جوان نابغه به یاد پیرمرد خود را زودتر خود انجمن بود به اندازه کافی برای آسیب Basquiat شهرت. یک منتقد برای بار نوشت که کار خود را با هم نگاه کرد "مثل یکی از وارهول را دستکاری که به طور فزاینده ای به نظر می رسد بر اساس Mencken نظریه در مورد هیچ کس رفتن را شکست کم بها دادن به هوش. Basquiat در ضمن می آید در سراسر به عنوان بیش از حد مایل و لوازم جانبی." Basquiat زود فاصله خود را که صدمه دیده وارهول. Gopnik احساس می کند که وارهول بود و نه بی تفاوت نسبت به کیفیت هنری به عنوان او ساخته شده خود را به خارج بود. به زودی پس از مرکز پمپیدو در پاریس باز وارهول صرف یک بعد نگاه مدرن آن-شاهکارهای هنر و در دفتر خاطرات خود نوشت: "من فقط می خواستم به خانه عجله و رنگ و جلوگیری از انجام جامعه پرتره."

هنوز هم بسیاری از مردم ثروتمند خوشحال بودند که او را فراموش پرتره از آنها. این سومین بازوی خود را امپراتوری کاهش یافت و به یک شسته و رفته در همکاری با دیگران—فانتزی Montauk خانه افراد مشهور, مجله و او مقدار زیادی از پول. او لذت می برد هزینه های آن است. او دوست داشت برای خرید حلقه نامزدی و راه رفتن در اطراف jiggling آنها را در جیب خود. در سال های بعد او رفت و عتیقه خرید بیشتر صبح ها و در نهایت خریداری و حدود یک میلیون دلار ارزش ترکه مبلمان. او تا به حال هیچ فضایی برای بسیاری از آن را در زندگی خود چهارم و در نتیجه مجبور به ذخیره کردن آن را در اتاق خالی طبقه بالا.

وارهول یک بار سعی کردم به یک دوست قدیمی یکی از مرلین مونرو ابریشم صفحه نمایش و مرد که دوست نداشتند پاپ گفت: "فقط به من بگویید که در قلب خود از قلب است که شما آن را می دانم نیست هنر است." وارهول, ساکت, پاسخ, "بسته بندی آن را در کاغذ قهوه ای قرار داده و آن را در پشت گنجه—یک روز از آن خواهد شد به ارزش یک میلیون دلار است." حق با او بود Gopnik می گوید اما با دو رديف: در سال 2008 یک وارهول ابریشم صفحه نمایش به فروش می رسد برای یک صد میلیون دلار است. وجود دارد هیچ huger شهرت از وارهول را در هنر دهه شصت و در اواخر قرن بیستم, هنر وجود نداشت و مهم تر از دهه نسبت به دهه شصت. خیلی از هنر است که به دنبال در ایالات متحده غیر قابل تصور است و بدون او و بدون او از پیوستن به فرهنگ بالا و پایین بدون عشق خود را از صدای هیس کردن و فلش را ترکیب حساسیت و طعنه و بدون استفاده از عکاسی و ابریشم غربالگری و تبلیغات.

اگر هر هنرمند از نیم قرن گذشته سزاوار یک بیوگرافی به عنوان دقیق به عنوان این یکی از آن وارهول. هنوز دم دراز پایان وارهول حرفه ای نیروهای Gopnik به برخی از گوشه های تنگ به عنوان یک منتقد. او اذعان دارد که حتی تا پایان دهه شصت وارهول بود تاسیسات آب به عنوان یک هنرمند. من معتقدم که درست است که Gopnik فکر می کند بیش از حد. در عین حال در جاهای دیگر و اغلب او تلاش می کند برای دفاع از وارهول در برابر اتهام داشتن ساخته شده پایین تر از کار در دهه هفتاد و هشتاد. خسته کننده ترین هستند موارد زمانی که او بهانه متوسط نقاشی با گفتن این که حد وسط چیزی بود که وارهول بود برای رفتن و ما باید به او تبریک می گویم برای داشتن دست خود را هدف.

در زمان دفاع من را به یاد فیلسوف کارل پوپر معروف اعتراض به فرویدی تجزیه و تحلیل بر روی زمین است که آن را "unfalsifiable." (اگر به شما گفت که شما هرگز می خواستم به داشتن رابطه جنسی با مادر خود, این بود که فورا تفسیری را از طریق تئوری سرکوب به عنوان یک پذیرش است که شما می خواستم به داشتن رابطه جنسی با مادر خود را. اگر از سوی دیگر شما گفت که شما می خواستم به داشتن رابطه جنسی با مادر voila: شما می خواستم به داشتن رابطه جنسی با مادر خود را.) Gopnik می نویسد که در دهه شصت و دهه هفتاد " 'اندی وارهول' ممکن است به ترویج برخی از پیش پا افتاده در فرهنگ عامه است. اندی وارهول, درخشان, هنرمند داخل آن نقل قول را می توان شمارش آن را تبدیل به هنر است." واقعا ؟ چگونه شما می توانید تفاوت بین این دو است ؟ "هر چیزی بد است راست" وارهول اعلام کرد و Gopnik این تماس "به عنوان نزدیک به عنوان او تا به حال به یک هدایت زیبایی اصل است." اما خوب است اصل—نه فقط برای وارهول اما برای ما ؟ بهتر است كه فقط به اذعان کرد که چیزهای بد بد بود نسبت به سعی کنید به نوبه خود بدی به پست مدرن پیروزی.

اگر ویژه شفاعت برای اواخر دوره این کتاب را یک ضعف واقعی آن قدرت های بزرگ است که تن خود را. در زمان خود وارهول بود بسیار بحث برانگیز است. برخی از مردم فکر می کردند او یک نابغه بود; دیگران است که او باید دستگیر شود. Gopnik, هر چند او بر این باور است که موضوع خود یک نابغه است او رفتار نسبتا آرامی و از روی علاقه. اگر وارهول می گوید یک شوخی خوب Gopnik رله آن است. در بیمارستان به زودی پس از او به ضرب گلوله کشته شد وارهول گفت: برای یک دوست "شما می دانید, ما عاشق گرفتن برخی از چیزهای بزرگتر برای مخفی کردن در پشت." زمانی که هنرمند غذایی یک عکس از براندو پایین جلوی شلوار خود ما در مورد آن بشنوند. همانطور که برای وارهول عشق زندگی Gopnik موفق به متقاعد کردن ما بدون احساسات که با این حال بسیاری از بچه های ناز وارهول رفت و از طریق او همیشه فقط می خواستم به سقوط در عشق با کسی و حل و فصل کردن. او در عشق سقوط اغلب معمولا با کسی که او را دوست داشتم کمتر—اما هرگز کار می کرد ، آخرین دوست پسر, جان گولد یک جوان معاون رئیس جمهور در پارامونت کاهش یافته است به خواب در وارهول اتاق با او گفت که هنرمند dachshunds farted او در رختخواب است. گولد درگذشت ایدز در عرض چند سال.

پس از آن وجود دارد وارهول مادر کسی که با او زندگی می کردند برای بسیاری از زندگی خود را. در آن زمان او معاشرت جان گولد, جولیا, در حال حاضر در اواخر دهه هفتاد بود طبقه پایین رفتن خفاش ها, پنهان کردن مواد غذایی در مکان های مخفی در اطراف خانه. در سال 1971 او رفت و برگشت به پیتسبورگ زندگی برای اولین بار با یکی از وارهول را برادران و سپس در یک خانه سالمندان است. پسر عموی بارها و بارها نوشت وارهول گفتن او را که جولیا جان سالم به در برد تنها به این امید که اندی خواهد سفر خود را قبل از او درگذشت. او نه سفر و نه در نهایت او حضور در مراسم تشییع جنازه او هر چند او برای آن پرداخت می شود. یک روز به زودی پس از آن یک خبرنگار از او پرسید چه شد در ذهن خود. او جواب داد: "من فکر می کنم در مورد من پرنده که درگذشت. اگر آن رفت و به پرنده بهشت است. اما من واقعا نمی تواند فکر می کنم در مورد آن. آن را فقط در زمان راه رفتن."

پانزده سال پس از مادر او درگذشت وارهول پنجاه و هشت و به دنبال آن ، این یک تعجب می کنم که او به طول انجامید که طولانی است. او بعدها در زندگی او دچار عفونت کیسه صفرا. او عینک یک کمربند—وجود مجموعه ای از آنها را رنگ در رنگ های زیبا در کپسول زمان—فقط به نگه داشتن خود جرات در. او در درد ثابت. در نهایت یک روز در ماه فوریه از سال 1987 او بررسی خود را به نیویورک بیمارستان. زمانی که جراحان بیرون کشیده و خود را در کیسه صفرا, آنها آن را در بر داشت در حال سقوط از هم جدا با گانگرن. او صبح روز بعد. ♦



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب