"اعتبار سنجی برای بلیط پارکینگ": گفتگو با Lorrie مور

تصویر توسط کلارا روبین; منبع عکس Basso Cannarsa / خبرگزاری Opale / AlamyFacebookتوییترایمیلنسخه قابل چاپصرفه ج

توسط NEWS-SINGLE در 14 اردیبهشت 1399
Validation Is for Parking Tickets A Conversation with Lorrie Moore
تصویر توسط کلارا روبین; منبع عکس Basso Cannarsa / خبرگزاری Opale / Alamy

Lorrie مور برای اولین بار مجموعه ای از داستان "Self-Help" منتشر شد در سال 1985 زمانی که او بیست و هشت و آموزش نویسندگی خلاق در دانشگاه ویسکانسین که در آن او می ماند برای تقریبا سی سال است. این مجموعه یک سری از داستان ها اغلب گفت: در دومین فرد با استفاده از استعارههای بهبود متون را به تصرف خود پیچیده و گاهی اوقات مشقت بار جزئیات زندگی به عنوان یک زن جوان در امریکا و معرفی به خوانندگان چه Jay McInerney بررسی کتاب نیویورک تایمزبه نام "یک مشخص تیغ تیز داستانی صدای که پروب . . . اعماق ترس ما و آرزوهای بلندش." "کمک به خود" بود و پس از سه مجموعه داستان "مثل زندگی" (1990), "پرندگان آمریکا" (1998) و "برک" (2014) و توسط سه رمان "همخانواده" (1986) "چه کسی اجرا خواهد شد قورباغه بیمارستان؟" (1994) و "دروازه در پله" (2009). اولین داستان او منتشر شده در نیویورکر "شما زشت هم" بیرون آمد و در سال 1989. به دنبال آن پانزده بیشتر از جمله خود ویرانگر, O. Henry برنده جایزه پرتره از یک مادر مقابله با یک کودک سرطانی "مردم می خواهم که مردم تنها در اینجا" که لورن Groff می نویسد: در مقدمه به مور "داستان های جمع آوری شده" که منتشر شد توسط فرد عادی در ماه مارس "این یک داستان نوشته شده از عمیق ترین بخش از روح آن آواز می خواند و با خشم و ناامیدی کاهش شما با آن خشونت آمیز مادری عشق لباس می پوشد و آن شوخ طبعی مانند pitch-black پهلوانان از یک مرد رو به جوخه اعدام."

ما در انجام این مصاحبه توسط e-mail در طول coronavirus مستند رفتن به جلو و عقب با دسته ای از پرسش و پاسخ و پاسخ به این پاسخ در حالی که من در خانه در نیویورک و مور بود که در خانه در نشویل که در آن او بوده است گرترود Conaway Vanderbilt استاد زبان انگلیسی در Vanderbilt از سال 2013. ما تبادل ویرایش شد.

در ابتدای شروع: شما برنده یک Seventeen magazine داستان مسابقه زمانی که شما بودند نوزده. هنگامی که ضربه به نوشتن اولین ضربه زدن به شما ؟ آن چیزی است که شما همیشه می خواهم تصور خود را انجام می دهند ؟

من نمی دانم اگر هفده بود واقعا آغاز هر چیزی است. این همه کمی گمراه کننده است و همچنان به گمراه کردن دیگران که تصور "هفده! که زمانی که شما تبدیل به یک نویسنده است."

من فکر نمی کنم بسیاری از برندگان از هفده مسابقه نگه داشته و در نوشتن و آن را کمی پر از دست انداز برای من بیش از حد در حالی که برای. زمانی که من در بیست و سه, من تصمیم گرفتم به خودم هفت سال به یاد بگیرند که چگونه به واقعا آن را انجام دهد و اگر هیچ کس علاقه مند بود در کار من در آن زمان من در سی و, من می خواهم چیز دیگری را پیدا کنید. که بیش از حد است کمی احمق. اما من فقط نگه داشتم. من نگه داشته در حال حرکت تیر دروازه خورد و ماند در آن برای مدت طولانی بازی. این است که یک مخلوط ورزشی استعاره? آن همه چیز در کمتر از یک ضربه و بیشتر از یک تصمیم. من واقعا آرزو می کنم من می توانست یک خواننده و یا یک نقاش, اما من به اندازه کافی استعداد در آن مناطق. همانطور که در نه استعداد در همه.

آیا شما خود را ببینید برنده هفده مسابقه به عنوان یک شکل از اعتبار? شاید در میان چیزهای دیگر که چه ساخته شده شما احساس می کنید در توجیه اختصاص هفت سال به آموزش نوشتن ؟

من واقعا نمی دانم آنچه که هفده چیز بنا شده است. آن را تعجب آور بود و یک هدیه است, اما حتی وکلا که من استخدام بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به کار خود به عنوان یک مشاور حقوقی در منهتن شرکت حقوقی بودند بیشتر تحت تاثیر قرار با این واقعیت از آن از من بود. من متصل به داستان است که برنده; من احساس من تا به حال بهتر داستان است. در واقع من فرستاده بود این مجله دو داستان و فکر کردم دیگر یکی جالب تر بود. که آن را نمی ممکن است شده اند. شما ببینید من تا به حال برخی از زمان استقلال از قضاوت مهم است که برای همه هنری حرفه. من نمی بستگی دارد Seventeen magazine به من اعتبار. شما نمی توانید بستگی دارد هر چیزی خارجی است. در واقع من مطمئن هستم که آنچه اعتبار حتی معنی. اگر شما به دنبال برای اعتبار سنجی (مهر تأیید?), شما ممکن است تاریخ و زمان آخرین طولانی. اعتبار سنجی برای بلیط پارکینگ: بله من پارک شده وجود دارد.

شما تا به حال نویسندگان در خانواده درست است ؟ شدند پدر و مادر خود را حمایت از جاه طلبی های خود را?

من نمی آمد از یک عصر یا جمعیتی یا یک استخر ژن که در آن پدر و مادر شدند, حمایت از فرزندان خود را جاه طلبی اگر ما حتی تا به حال آنها. همه ما بسیار آرام است. هر کس فکر کسب و کار خود را. پدر و مادر من تا به حال سعی کردم کمی نوشتن اما من نمی خواهد می گویند من تا به حال "نویسندگان در خانواده است." من تا به حال دایی که دفو محقق و منتشر شده برخی از شعر است. من جاه طلبی ؟ که besmirching کلمه زمانی که من بود جوان, بالغ, مگر اینکه آن را با اشاره به این آرمان از یک کار واقعی هنر است. این کار می تواند بلند پروازانه. به عنوان یک هنرمند شما صرفا تا به حال به هوش و ارادت. هر چیز دیگری خواهد آمد از آن.

می تواند شما را توصیف جمعیت شناختی و استخر ژن شما آمد ؟ شما چه هستند قوی ترین خاطرات دوران کودکی ؟

من از استانی مردم هر چند برخی از آنها دانشگاهیان و دانشمندان و نوازندگان. وجود دارد بسیار کمی پول برخی از دین بسیار آموزش برخی واقعی و استعداد برخی از فعلیت استعداد و یک حس قوی که جهان به طور همزمان و غیر دوستانه. قوی ترین خاطرات از دوران کودکی آرام فضاهای داخلی و همچنین به عنوان خارج از منزل پر از گل و لای و اشکالات و ما بچه های در حال اجرا در همه جا. من از دست در حال اجرا در همه جا. آن پرواز در هر دو حواس.

شما نوشت: در مقاله ای که زمانی که شما خواندن به عنوان یک نوجوان ، ager, "کتاب زنان آمد و به عنوان دوستان کمک. آنها نشان داد تا در چمن جلو و دست تکان داد. کتاب مردان یکی تا به حال به راه رفتن فاصله برای رسیدن به, را افزایش می رسند هر چند که خوانندگان ما بودند همه به خوبی آموزش دیده برای پیاده روی و ما نمی یاد به غبطه خوردن و خشم آن تا بعد." چه شد این کتاب که دست تکان داد در شما ؟ آیا شما احساس در خانه با آنها ؟

اه هر و همه داستان از زنان که صحبت کرد و فکر کردم! کسانی که بودند و نه کتاب های ما در مدرسه آموزش داده شد. من از "Johnny Tremain" و "Old Yeller" نسل. اما من دوست دارم "Old Yeller." زمانی که من در کالج بود من یک دوره در زمان معاصر آمریکایی رمان و استاد وقتی پرسیده شد که در پایان ترم چرا ما تا به حال خواندن یک رمان توسط یک زن گفت: "زنان هنوز رتبهدهی نشده است گرفته شده و در آمریکا بزرگ تم ها." که من فکر می کنم او به معنای "روشنایی برای خاک" در تمام آن صورتهای مردانه. او وحشتناک است. او بسیار مرد خوب فرو رفته در تربیت او. اما زمان در حال تغییر است.

و چه شد اولین کتاب شما به عنوان خوانده شده ساخته شده است که شما فکر می کنم در مورد نوشتن به عنوان یک امکان حرفه برای خودتان ؟ چرا ؟

نه یکی. دوست داشتن کتاب و سپس استفاده از آنها را برای خودم در نظر خلاق پیگیری برای من رخ نمی دهد زیاد است. منظورم اینه که فرض کنید من گاهی اوقات می خواهم به عنوان خوانده شده چیزی فوق العاده و شاید پس از آن در نگاه به گذشته فکر می کنم در مورد چگونه من نیز ممکن است کمک به دریای بزرگ از ادبیات. اما آن را بسیار شبیه به شنیدن یک آهنگ و مایل به آن را می خوانم. من ممکن است فکر می کردم آیا می شود که یک آهنگ خوب به سعی کنید به آواز خواندن ؟ من فکر نمی کنم من به نام به آن است. من عاشق هنر و صرفا امیدوار من می خواهم به نحوی پیدا کردن یک نقطه کوچک برای خودم در میان آنها است. من به خصوص عاشق نقش و دوستان من و من را بخوانید پخش با صدای بلند فقط برای خودمان. ما تا به حال هیچ مخاطبان به جز ما بازیگران.

شما گفته اید که استعداد خود را برای نوشتن آمد تا حدودی از خود "ظرفیت برای تنهایی." است که مورد نیاز یک صفت در یک نویسنده ؟ آیا شما هنوز هم باید آن ؟

من فکر می کنم من با اشاره به "توانایی" برای نوشتن معنی پایه توانایی های فیزیکی و نه آنقدر "استعداد" است که شاید یک عنصر مختلف. یک ظرفیت برای تنهایی یک نیاز ادبی صفت, اما من نمی دانم اگر آن را به دست آورد و یک. که من نمی دانم اگر شما می توانید خودتان به تنهایی اگر شما واقعا فقط می تواند آن را تحمل نمی کند. بله من هنوز هم باید از این ظرفیت برای تنهایی. این نوع مانند رنگ چشم. ندارد بسیار شما می توانید در مورد آن انجام دهد. اگر چه شاید قرنطینه و مستند و اجتماعی فاصله تدریس خواهد شد آن را به هر کس.

شما یک M. F. A. در کرنل قبل از M. F. A. s محبوب بودند. چه چیزی شما را جذب این برنامه?

در میان نویسندگان سپس بازگشت آنها به نظر می رسید به اندازه کافی محبوب. من می دانستم که در مورد این برنامه.

Flannery o'connor رفته بود به Iowa. من کارشناسی استاد نوشتن رفته بود به Iowa. من وحشت زده از دور خارجه آیووا بود اما علاقه مند در برنامه های که صندوق شما را به نوشتن و بسیاری وجود دارد که در آیووا به عنوان آن معلوم شد.

چه چیزی شما احساس می کنید شما آموخته وجود دارد ؟

همه چیز شما از یادگیری خواندن و نوشتن و حلق آویز کردن با نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان است. من مجبور به ترک نیویورک به انجام این کار است. نیویورک که در آن زمان به نظر می رسید پر کردن با ریگان-عصر مالی مردم است.

هنگامی که شما تصمیم شما در منهتن زندگی می کنند و کار به عنوان یک مشاور حقوقی. چه منجر شما به که ؟

برای کار در یک شرکت حقوقی? من واقعا نمی led. من بیست و یک و در نیویورک زندگی می کنند و فقط نیاز به یک کار. من نمی باید هر خانواده یارانه که به من اجازه داد به یک کار است که فروش کمتر از ده هزار دلار در سال و هنوز هم پرداخت اجاره و ورود به سطح چاپ و نشر شغل در سال 1978 پرداخت نه هزار سال به طوری که آنها اغلب رفت و به مردم با نامرئی (والدین) پول است. من تا به حال هیچ نامرئی پول است. من به طور کامل از لحاظ مالی مستقل در بیست و یک. و در منهتن.

خود را برای اولین بار مجموعه ای از داستان "Self-Help" بیرون آمد و هنگامی که شما خود را در اواخر دهه بیست سالگی. آن را یک شوک منتشر شود ، چگونه شما مقابله با پاسخ به کتاب ؟

من بیست و هشت زمانی که این کتاب بیرون آمد در سال 1985 و من تدریس نویسندگی خلاق در دانشگاه ویسکانسین. هنگامی که شما می گویند "مقابله" من نمی دانم آنچه که شما در حال اشاره به. چگونه من کنار آمدن با زندگی یک هزار مایل دور از همه من در مورد مراقبت? من تا به حال یک گربه ها مبلمان و من گریه و اعمال کمی در هر روز است. برخی اخبار از انتشار به من رسید. دوست عزیز من فرستاده یک عکس یک بار زمانی که او را دیدم این کتاب در نیویورک فروشگاه پنجره. این بود که قبل از اینترنت قبل از e-mail. من نشان داده که پوشش تا کتاب بیرون آمد و آن را کاملا رنگ پریده و پس از O. K. شما وجود دارد—که من حدس می زنم چیزی بود که برای مقابله با. و احتمالا من نمی مقابله خب چون من به یاد بیاورید سرشار به اشک در چشم از آن. اما شاید این است که مناسب مقابله.

آیا این قسمت دریافت هر گونه آسان تر در طول زمان ؟

را پوشش می دهد ؟ بیشتر آنها بهبود یافته اما نه کامل. پاسخ به کتاب ؟ من علاقه مند هستم در, هوشمند, پاسخ, من حدس می زنم, اما من مطمئن هستم که من آنها را نمی بینید, همه, و, که با من خوب است.

"کمک به خود" حول مفهوم خود کمک آموزشی راهنما—داستان دوم شخص ظاهرا مشاوره دادن. چگونه شما می آیند تا با آن غرور?

آن است که یک غرور? Hmmm. که صدا بسیار جذاب است. آن را برای تلفن های موبایل کمی تولید شده است. خب. من فکر می کنم من می خواهم دیده می شود دوم شخص استفاده می شود گاهی اوقات در شعر است. نیز وجود دارد برخی از داستان های خارج وجود دارد وجود دارد نوشته شده است که از نقطه نظر اما احتمالا من فکر کردم من بود که اصلی است. من فکر کردم مسخره ضروری بود یک راه خوب برای unfatten یک جمله می توانید آن را لاغر و متوسط. و یا تکیه پذیری و میانگین پذیری. آن را به معنای شما را در آغاز جمله با فعل.

چرا شما پس از توقف استفاده است ،

آخرین داستان من نوشته شد "Amahl و شب بازدید کنندگان" که با تمرکز خود را بر موسیقی نیز (تا حدودی) یک تخت از "همخانواده" کتاب بعدی. این داستان یک نوع پل از یک کتاب دیگر.

شما یک بار گفت که موضوع "کمک به خود" بود "زنانه اضطراری" و در بسیاری از کار خود را پس از شما گرفته ام در زندگی زنان در امریکا دست و پنجه نرم کردن با قوانین جامعه است. آیا شما به عمد در آن مواد یا که مواد شما را در ؟

اوه, هر دو, من مطمئن هستم.

شما باید استعداد نادر وقتی که می آید به داستان نوشتن: شما خنده دار است. شما کرک جوک. چقدر دشوار است که آن را به نوشتن کمدی?

من فکر نمی کنم از خودم به عنوان نوشتن کمدی. من فکر می کنم من در نوشتن تراژدی. اما پس از آن زمان می رود توسط. و به عنوان ما می دانیم که تراژدی به علاوه زمان, کمدی. گاهی اوقات. نه همیشه البته. گاهی اوقات آن را فقط درایو بدون پارکینگ. وای دوم این است که من مرجع به پارکینگ.

شما بوده ام به نام طنز, یک ironist یک absurdist یک رئالیست یک روزنامه نگار یک parodist. انجام هر یک از این برچسب های تراز با آنچه که شما سعی می کنید به انجام کار خود را?

من فقط تلاش می شود کوتاه-داستان نویسنده و رمان نویس. تمام کسانی که چیزهای دیگر که شما نام با من خوب است اما احتمالا می گویند بیشتر در مورد این فرد با استفاده از آنها. کسی که یک بار به نام من کار "طنز رئالیسم." است که مدت هنوز هم در اطراف ؟ من به نوعی آن را دوست دارم.

چقدر شما می دانید زمانی که شما نشستن به شروع یک داستان یا یک رمان? آیا شما یک رئوس مطالب اساسی در ذهن ؟ یا فقط یک خط ؟ یک ایده ؟

خوب من کار بر روی یک رمان در حال حاضر. و من شده فکر کردن در مورد آن تا زمانی که آن را به طور کامل انجام می شود در سر من. اما هر بار که من به کار بر روی آن کل شرکت تغییرات کمی. که بسیار معمولی چیزی برای نویسندگان. من امیدوارم.

شما رفته عقب و جلو بین کوتاه-داستان شکل و فرم رمان. شما به نام داستان کوتاه عشقی رمان ازدواج. می کند که منعکس کننده سرمایه گذاری خود را در دو شکل?

من فکر نمی کنم نوشتن در شرایط سرمایه گذاری—به جز شاید با توجه به زمان. من حدس می زنم این چیزی است که من باید به معنای: که ازدواج طول می کشد بیش از عشق وعاشقی. معمولا. گمان می کنم این کار ممکن است راه دیگری در اطراف. گاهی اوقات شما فقط باید یک داستان دیگر را بگویم و آن نیاز به یک رمان.

طولانی وجود دارد فاصله خود را دوم رمان "چه کسی اجرا خواهد شد قورباغه بیمارستان؟" (1994) و سوم خود را "یک دروازه در پله" (2009). آیا مقاومت در برابر رفتن به دیگر فرم و یا شما فقط به داستان کوتاه در آن سال ها ؟

من نمی مقاومت در برابر هر چیزی. من در تربیت فرزند و حمایت از خانواده با آموزش. من معنی نیست که به ناله و شکایت کردن اما من اغلب احساس می کنید این کل اشتغال نشده است. من یکی از این خوش شانس زنان با یک مرد متاهل که پشتیبانی او در حالی که او نوشت. یک رمان در یک راه نیاز است که. من با پشتیبانی همه. من سرپرست خانوار. و نوشتن داستان به معنای به شما پرداخت کردم دو بار: هنگامی که برای داستان در یک مجله و سپس دوباره زمانی که این مجموعه بیرون آمد. همه که گفت: من نمی کارآمد کاربر از زمان. و من حدس می زنم من واقعا نوشتن به آرامی. و داستان می تواند در زمان های کوتاه در حالی که نوزاد خواب است. من فکر می کنم. هنوز مطمئن شوید. من dimly به یاد بیاورید این است. من مطمئن هستم که من باید کتاب دیگری در آن وجود دارد به نحوی اما من فقط نمی.

مانند بسیاری از نویسندگان شما نوشته اید برخی از داستان که در قرعه کشی به طور مستقیم در تجربه شخصی و بعضی ها که نمی کنند. در کل چقدر از شما وجود دارد در کار شما ؟ آیا شما بیشتر از یک ناظر از جهان اطراف شما و یا یک معدنچی از زندگی خود را?

تعداد بسیار کمی از این داستان استفاده از وقایع واقعی از زندگی من است. من دوست دارم همه چیز را و سپس لغزش چند زندگی واقعی همه چیز در, اما معمولا کسانی که همه چیز شده اند دوباره لباسهای تغییر نام داد و همیشه recontextualized.

آیا شما یک مورد علاقه در میان آثار خود را? یا یکی که شما می خواهید نانوشته?

وجود دارد یک یا دو چیز که فقط باید به پرتاب حداقل در بخشی. اما من قصد دارم به تماس توجه به هر چیزی با نامگذاری آن است.

شما آموخت نوشتن در دانشگاهها برای چند دهه. چگونه می توانم به شما فکر می کنم آموزش نفوذ خود را کار می کند ؟ یا آن را نمی کند?

هر دو آن را خرید و آن را بلعد. بنابراین من نمی دانم. آن را برای تلفن های موبایل coldhearted به می گویند که آن را می پردازد صورتحساب (اگر چه یک نویسنده واقعی باید بگویم که) چون آموزش قرار است به یک شور و یک تماس. اما اگر یکی از آموزش در هنر یک هنرمند اول و استخدام به عنوان یک هنرمند برای اولین بار و مجموعه ای که به عنوان مثال حتی در کلاس درس. آموزش هرگز گل من, اما آن را به طرز عجیبی شد زندگی من با یک دختر دوست داشتنی و رضایت بخش و اتفاقی اما لازم است راه. من احساس بسیار خوش شانس به درخشان و درگیر شدن دانش آموزان و به کار.

آیا شما در پیدا کردن که ماهیت آموزش خلاق نوشتن تغییر کرده است از آنجایی که شما آغاز شده است ؟ آیا دانش آموزان باید انتظارات مختلف?

این یک سوال جالب که من هیچ پاسخ به. من شک وجود دارد تعدادی از تغییر انتظارات که من کاملا نمی یک دسته در اما است که من گاهی اوقات می تواند احساس یا گمان بدون اینکه قادر به بیان درست نشده است. من می دانم بهتر است پایین خط.

شما تدریس در دانشگاه ویسکانسین در مدیسون برای تقریبا سی سال پس از آن در سال 2013 منتقل شد به واندربیلت در نشویل. آنچه شما می خواهید به حرکت می کند ؟

شما زندگی می کنند در rarefied هوا! افرادی که حرکت برای کار معمولا نمی خواهید به حرکت می کند. آنها معمولا مشکل از پرداخت صورت حساب خود را—وام های دانشجویی خود را و یا بچه خود را به شهریه به عنوان مثال—و بهتر است فرصت را می آید همراه است که ممکن است کمک کند. برای کار من نقل مکان کرد و یک هزار مایل توسط خودم به بیگانه جایی که واقعا من می دانستم که هیچ کس. من انجام داده ام این دو بار. یک بار زمانی که جوان (بیست و هفت)—و یک بار بعد از سی سال. من حدس می زنم من می خواهم با یک مدال. من یک ترسو کودک و نمی توانم باور من هر کدام از این چیزها.

که شما در حال نوشتن برای, اگر کسی ؟ آیا شما تصور کنید که یک خواننده است ؟

من تصور شما. گاهی اوقات scowling, گاهی خنده.

من تصور عیسی در خواندن ،

من تصور بیچهره انبوهی.

نه واقعا. شما می دانید که من تصور کنید ؟ راوی. من تصور راوی به عنوان یک واقعی, خواننده, خواندن آنچه که من نوشته ام و اظهار نظر من در مورد صدا و نقطه نظر. شما باید به طور واقعی به خود راوی. راوی عالی خواننده. و راویان ممکن است کنایه با روایت شما ایجاد کرده اید برای آنها.

شما چه فکر شده است بزرگترین مانع برای شما به عنوان یک نویسنده ؟ بزرگترین کمک کند ؟

بزرگترین مانع: داشتن unburdened زندگی با مقدار زیادی از وقت و انرژی بی حد و حصر.

بزرگترین کمک کند ؟ من دوست دارم کامپیوتر, حتی اگر من خیلی دیر به آنها. من e-mail تا سال 2003 و سپس آن را به طور ناگهانی به نظر می رسید مانند سحر و جادو. من نمی خواهم اینترنت اما پس از رشد با ماشین تحریر که در آن شما باید برای تصحیح خطا با رنگ و نوار من مانند پردازش کلمه.

صحبت شما در مورد آلیس مونرو به عنوان یک قهرمان ادبی.

من فقط دوست دارم با او کار می کنند. داستان های او هستند بر خلاف هر چیز دیگری است.

چه کس دیگری اگر کسی خواهد بود که در رده ها برای شما ؟

شکسپیر?

همگانی کتابخانه به تازگی قرار داده و خود را "داستان های جمع آوری شده." آنچه در آن است می خواهم برای دیدن همه خود داستانی کوتاه جمع آوری شده در یک حجم ؟ آیا شما بازخوانی آن همه ؟

شما می دانید چه ؟ من قرار بود به ویرایش داستان اما نگه داشته procrastinating چون من نمی توانستم تحمل به فکر نشستن و خواندن همه چیز است. سر من بود در دست من عقب زمانی که شما می تواند صورت خود را لمس. اما من در نهایت آماده برای آن نوشت و ناشران و گفت: "من باید این ویرایش به زودی" و آنها نوشت و گفت: "خیلی دیر شده! این کتاب چاپ شده در آلمان و مال شما در حال حاضر رفته به چاپگر وجود دارد." بنابراین من هرگز به عنوان خوانده شده همه چیز را با هم. گاهی اوقات من آن را انتخاب کنید و باز کردن به طور تصادفی و من غافلگیر شده است. و بار دیگر نه. البته وجود دارد که بسیار شیرین معرفی توسط لورن Groff و جذاب روبان دوخته شده به آن الزام آور است. و چه کسی نمی خواهد ،

شما به تازگی منتشر شده در نیویورکر کوتاه پاسخ درباره زندگی در قرنطینه که در آن شما در مورد صحبت در میان چیزهای دیگر مغلوب ساختن پیشی جستن ، پاسخ در توییتر بود censorious. آیا شما احساس می کنید شما اشتباه?

به شدت بد تعبیر کردن, اشتباه, و غیره. واقعا خواندن در همه, من فکر می کنم. من تنها به معنای در حال حاضر برخی از خود تمسخر, خروس چشم خوش بینی (و به عنوان بسیاری از "اقیانوس آرام جنوبی" مراجع به عنوان امکان پذیر است) از شناختی شیب قرنطینه—کمی طنز کمی اطلاعات کمی مثبت فکر کردن در مورد بشریت است که به وضوح لبه تیز شمشیر من نیست. این موتیف در سراسر بود consolational گشتاور از صدای انسان در قرنطینه و شروع کردم با POTUS بلکه با "سو من" استفاده می شود که به سیگنال کمدی اما ممکن است antiquely نوعی ابگوشت سبزی دار روسی کمربند در حال حاضر بیش از حد بسیاری از خوانندگان ظاهرا فکر آن را یک سیگنال به صورت واقعی دادخواهی. من نمی تواند ادعاهای بزرگ برای این قطعه به عنوان یک قطعه زیبا از نوشتن: من کمی درهم و برهم و نوشت: در گذشته اختصاص داده شده تعداد کلمه بنابراین چیزهایی که تا به حال برداشته شود از هر بند. اما در نقطه آغاز این است که اگر شما در اتاق بعدی, احساس کمی آشفته و نمی توانید شنیدن کلمات POTUS گاهی اوقات می تواند صدا مانند مرو گریفین یا مل Tormé: یکی می شنود یک اواز خوان را croon. این است نه ستایش. این اشاره به یک صدا. اما آن را فقط طول می کشد حدود پنج دقیقه قبل از ثبت تغییرات می شود و او متخاصم با مطبوعات و.... و شما می توانید گوش دادن به کلمات. "این فوق العاده خواهد بود. بسیار عالی. که من می توانم به شما بگویم." جارو در اتاق بعدی است که چگونه من برای اولین بار کشف این croon, بهبود تجربه. یک قدرت پردازش بالا و فکر می کند این است که مل Tormé? دارای مخملی مه بازگشت ؟ آن را به من رخ داده است که این عنصر است که شاید برخی از MAGA مردم را بشنود.

البته این قطعه در رفت و به صدای دیگر را از جمله این که این W. H. O. s سارس صفحه است که برخی از اطلاعات در آن است که توییتر باید توجه داشته باشید.

مانند بسیاری از مردم در حال حاضر من در برخورد با بسیاری از خانواده precariousness و بیماری از جمله عزیزان با COVID. توییتر تغذیه frenzies به نظر می رسد یک صفحه نمایش از افراد با مقدار زشت و ناپسند زمان در دست خود و در عین حال یک disinclination به عنوان خوانده شده در هر راه. و به نظر می رسد ممکن است که این یکی باعث شد از سمت راست به چپ به غذا خوردن خود را. که ممکن است صدای خیالی و پارانوئید اما من به شما بگویم بیشتر در بیش از نوشیدنی های برخی از روز. به یاد داشته باشید "نوشیدنی"? به عنوان مخالف فقط به "نوشیدن"?



tinyurlbitlyis.gdu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن