Lorrie مور برای اولین بار مجموعه ای از داستان "Self-Help" منتشر شد در سال 1985 زمانی که او بیست و هشت و آموزش نویسندگی خلاق در دانشگاه ویسکانسین که در آن او می ماند برای تقریبا سی سال است. این مجموعه یک سری از داستان ها اغلب گفت: در دومین فرد با استفاده از استعارههای بهبود متون را به تصرف خود پیچیده و گاهی اوقات مشقت بار جزئیات زندگی به عنوان یک زن جوان در امریکا و معرفی به خوانندگان چه Jay McInerney بررسی کتاب نیویورک تایمزبه نام "یک مشخص تیغ تیز داستانی صدای که پروب . . . اعماق ترس ما و آرزوهای بلندش." "کمک به خود" بود و پس از سه مجموعه داستان "مثل زندگی" (1990), "پرندگان آمریکا" (1998) و "برک" (2014) و توسط سه رمان "همخانواده" (1986) "چه کسی اجرا خواهد شد قورباغه بیمارستان؟" (1994) و "دروازه در پله" (2009). اولین داستان او منتشر شده در نیویورکر "شما زشت هم" بیرون آمد و در سال 1989. به دنبال آن پانزده بیشتر از جمله خود ویرانگر, O. Henry برنده جایزه پرتره از یک مادر مقابله با یک کودک سرطانی "مردم می خواهم که مردم تنها در اینجا" که لورن Groff می نویسد: در مقدمه به مور "داستان های جمع آوری شده" که منتشر شد توسط فرد عادی در ماه مارس "این یک داستان نوشته شده از عمیق ترین بخش از روح آن آواز می خواند و با خشم و ناامیدی کاهش شما با آن خشونت آمیز مادری عشق لباس می پوشد و آن شوخ طبعی مانند pitch-black پهلوانان از یک مرد رو به جوخه اعدام."
ما در انجام این مصاحبه توسط e-mail در طول coronavirus مستند رفتن به جلو و عقب با دسته ای از پرسش و پاسخ و پاسخ به این پاسخ در حالی که من در خانه در نیویورک و مور بود که در خانه در نشویل که در آن او بوده است گرترود Conaway Vanderbilt استاد زبان انگلیسی در Vanderbilt از سال 2013. ما تبادل ویرایش شد.
در ابتدای شروع: شما برنده یک Seventeen magazine داستان مسابقه زمانی که شما بودند نوزده. هنگامی که ضربه به نوشتن اولین ضربه زدن به شما ؟ آن چیزی است که شما همیشه می خواهم تصور خود را انجام می دهند ؟
من نمی دانم اگر هفده بود واقعا آغاز هر چیزی است. این همه کمی گمراه کننده است و همچنان به گمراه کردن دیگران که تصور "هفده! که زمانی که شما تبدیل به یک نویسنده است."
من فکر نمی کنم بسیاری از برندگان از هفده مسابقه نگه داشته و در نوشتن و آن را کمی پر از دست انداز برای من بیش از حد در حالی که برای. زمانی که من در بیست و سه, من تصمیم گرفتم به خودم هفت سال به یاد بگیرند که چگونه به واقعا آن را انجام دهد و اگر هیچ کس علاقه مند بود در کار من در آن زمان من در سی و, من می خواهم چیز دیگری را پیدا کنید. که بیش از حد است کمی احمق. اما من فقط نگه داشتم. من نگه داشته در حال حرکت تیر دروازه خورد و ماند در آن برای مدت طولانی بازی. این است که یک مخلوط ورزشی استعاره? آن همه چیز در کمتر از یک ضربه و بیشتر از یک تصمیم. من واقعا آرزو می کنم من می توانست یک خواننده و یا یک نقاش, اما من به اندازه کافی استعداد در آن مناطق. همانطور که در نه استعداد در همه.
آیا شما خود را ببینید برنده هفده مسابقه به عنوان یک شکل از اعتبار? شاید در میان چیزهای دیگر که چه ساخته شده شما احساس می کنید در توجیه اختصاص هفت سال به آموزش نوشتن ؟
من واقعا نمی دانم آنچه که هفده چیز بنا شده است. آن را تعجب آور بود و یک هدیه است, اما حتی وکلا که من استخدام بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به کار خود به عنوان یک مشاور حقوقی در منهتن شرکت حقوقی بودند بیشتر تحت تاثیر قرار با این واقعیت از آن از من بود. من متصل به داستان است که برنده; من احساس من تا به حال بهتر داستان است. در واقع من فرستاده بود این مجله دو داستان و فکر کردم دیگر یکی جالب تر بود. که آن را نمی ممکن است شده اند. شما ببینید من تا به حال برخی از زمان استقلال از قضاوت مهم است که برای همه هنری حرفه. من نمی بستگی دارد Seventeen magazine به من اعتبار. شما نمی توانید بستگی دارد هر چیزی خارجی است. در واقع من مطمئن هستم که آنچه اعتبار حتی معنی. اگر شما به دنبال برای اعتبار سنجی (مهر تأیید?), شما ممکن است تاریخ و زمان آخرین طولانی. اعتبار سنجی برای بلیط پارکینگ: بله من پارک شده وجود دارد.
شما تا به حال نویسندگان در خانواده درست است ؟ شدند پدر و مادر خود را حمایت از جاه طلبی های خود را?
من نمی آمد از یک عصر یا جمعیتی یا یک استخر ژن که در آن پدر و مادر شدند, حمایت از فرزندان خود را جاه طلبی اگر ما حتی تا به حال آنها. همه ما بسیار آرام است. هر کس فکر کسب و کار خود را. پدر و مادر من تا به حال سعی کردم کمی نوشتن اما من نمی خواهد می گویند من تا به حال "نویسندگان در خانواده است." من تا به حال دایی که دفو محقق و منتشر شده برخی از شعر است. من جاه طلبی ؟ که besmirching کلمه زمانی که من بود جوان, بالغ, مگر اینکه آن را با اشاره به این آرمان از یک کار واقعی هنر است. این کار می تواند بلند پروازانه. به عنوان یک هنرمند شما صرفا تا به حال به هوش و ارادت. هر چیز دیگری خواهد آمد از آن.
می تواند شما را توصیف جمعیت شناختی و استخر ژن شما آمد ؟ شما چه هستند قوی ترین خاطرات دوران کودکی ؟
من از استانی مردم هر چند برخی از آنها دانشگاهیان و دانشمندان و نوازندگان. وجود دارد بسیار کمی پول برخی از دین بسیار آموزش برخی واقعی و استعداد برخی از فعلیت استعداد و یک حس قوی که جهان به طور همزمان و غیر دوستانه. قوی ترین خاطرات از دوران کودکی آرام فضاهای داخلی و همچنین به عنوان خارج از منزل پر از گل و لای و اشکالات و ما بچه های در حال اجرا در همه جا. من از دست در حال اجرا در همه جا. آن پرواز در هر دو حواس.
شما نوشت: در مقاله ای که زمانی که شما خواندن به عنوان یک نوجوان ، ager, "کتاب زنان آمد و به عنوان دوستان کمک. آنها نشان داد تا در چمن جلو و دست تکان داد. کتاب مردان یکی تا به حال به راه رفتن فاصله برای رسیدن به, را افزایش می رسند هر چند که خوانندگان ما بودند همه به خوبی آموزش دیده برای پیاده روی و ما نمی یاد به غبطه خوردن و خشم آن تا بعد." چه شد این کتاب که دست تکان داد در شما ؟ آیا شما احساس در خانه با آنها ؟
اه هر و همه داستان از زنان که صحبت کرد و فکر کردم! کسانی که بودند و نه کتاب های ما در مدرسه آموزش داده شد. من از "Johnny Tremain" و "Old Yeller" نسل. اما من دوست دارم "Old Yeller." زمانی که من در کالج بود من یک دوره در زمان معاصر آمریکایی رمان و استاد وقتی پرسیده شد که در پایان ترم چرا ما تا به حال خواندن یک رمان توسط یک زن گفت: "زنان هنوز رتبهدهی نشده است گرفته شده و در آمریکا بزرگ تم ها." که من فکر می کنم او به معنای "روشنایی برای خاک" در تمام آن صورتهای مردانه. او وحشتناک است. او بسیار مرد خوب فرو رفته در تربیت او. اما زمان در حال تغییر است.
و چه شد اولین کتاب شما به عنوان خوانده شده ساخته شده است که شما فکر می کنم در مورد نوشتن به عنوان یک امکان حرفه برای خودتان ؟ چرا ؟
نه یکی. دوست داشتن کتاب و سپس استفاده از آنها را برای خودم در نظر خلاق پیگیری برای من رخ نمی دهد زیاد است. منظورم اینه که فرض کنید من گاهی اوقات می خواهم به عنوان خوانده شده چیزی فوق العاده و شاید پس از آن در نگاه به گذشته فکر می کنم در مورد چگونه من نیز ممکن است کمک به دریای بزرگ از ادبیات. اما آن را بسیار شبیه به شنیدن یک آهنگ و مایل به آن را می خوانم. من ممکن است فکر می کردم آیا می شود که یک آهنگ خوب به سعی کنید به آواز خواندن ؟ من فکر نمی کنم من به نام به آن است. من عاشق هنر و صرفا امیدوار من می خواهم به نحوی پیدا کردن یک نقطه کوچک برای خودم در میان آنها است. من به خصوص عاشق نقش و دوستان من و من را بخوانید پخش با صدای بلند فقط برای خودمان. ما تا به حال هیچ مخاطبان به جز ما بازیگران.