چین مبارزه با آسایشگاه مراقبت

توسط Jiayang Fan مارس 30 سال 2020آسایشگاه باقی مانده ناآشنا مفهوم در چین وجود دارد که در آن قوی هستند در برابر

توسط NEWS-SINGLE در 11 فروردین 1399
Hospice remains an unfamiliar concept in China where there are strong taboos against discussing death and where...
آسایشگاه باقی مانده ناآشنا مفهوم در چین وجود دارد که در آن قوی هستند در برابر تابوهای بحث در مورد که در آن مرگ و پایان زندگی مراقبت شده است یک خانواده مهم است.تصویر توسط Jun Cen

Mu Zhixia کشف توده در پستان چپ در خیلی گرم شب در ماه مارس 2014. در بیست و هفت او را قوی و سالم و تا به حال دیده نشده یک دکتر پس از تولد پسرش, ژوان, دو سال قبل از. اما مادر او سولین به او گفت نه به شانس و راهپیمایی خود را به بیمارستان محلی در Pingding یک شهر کوچک در استان شانشی. یک پزشک انجام سریع معاینه و نوشت: در یک نسخه. "آیا او نمی نیاز به یک اسکن?" سولین پرسید. "بدون نیاز دارید!" دکتر پاسخ داد. "این دارو به اندازه کافی خواهد بود."

Zhixia وحی در زمان قرص اما پس از چند ماه این توده بود و هنوز هم وجود دارد بنابراین سولین همراه او به یک بیمارستان در ینگقوان یک در نزدیکی شهر صنعتی از 1.5 میلیون نفر است. پزشکان گفت که او نیاز فوری به عمل جراحی است. به عنوان نمونه با تشخیص وخیم در چین, آنها بگویم نه Zhixia که او تا به حال سرطان پستان اطلاع رسانی تنها ، سولین به نوبه خود اطمینان داد دختر او را که رشد خوش خیم بود.

پس از عمل بیوپسی نشان داد که سرطان گسترش یافته بود. پزشکان قرار داده Zhixia در یک دوره شیمی درمانی و او در بیمارستان بستری شد برای چند هفته. یک سال بعد از بازگشت سرطان و دکتر که تا به حال تجویز شیمی اظهار معمولی که اگر آنها تا به حال به دنبال آن با تابش نتیجه ممکن است بهتر بوده است. سولین می خواستم به دانم که چرا آنها تا به حال انجام داده است اما او احساس بیش از حد مرعوب به هر چیزی می گویند.

در سه سال آینده Zhixia تا به حال چهار نفر بیشتر باقی می ماند طولانی در بیمارستان در حال ظهور frailer در هر زمان. هزینه درمان یک صد هزار یوان (تقریبا پانزده هزار دلار) سقوط خانواده به بحران مالی است. پیشرفت سرطان به غدد لنفاوی ریه ها او را او استخوان. بدن او را چنان زده است که او تقریبا غیر قابل تشخیص است. هنگامی که پسر او گرفته شد به دیدار او بود وادار به تماس مادر خود را.

شانشی در قلب چین زغال سنگ کشور است و نامتناسب نرخ بالای مری و سرطان ریه است. Zhixia شد و تنها پنج ماه از زمانی که پدرش یک کشاورز درگذشت, سرطان مری است. (سولین دوباره ازدواج کرد اما شوهر دوم خود را تسلیم به سرطان ریه است.) هنوز Zhixia بزرگ شده بود, رو به آفتاب, خوش بینانه است. Moonfaced با بالا استخوان گونه او را به می گویند که او به ملاقات پدر خود را هر زمان که او در آینه نگاه کرد. او ترک تحصیل بعد از کلاس هفتم و مشغول به کار مشاغل مختلف برای کمک به حمایت از خانواده است. زمانی که او بیست و پنج او ملاقات شوهرش یک معدنچی ذغال سنگ به نام ژانگ وی.

سه سال به Zhixia بیماری در بهار سال 2017 وی احساس درد در پشت او آنقدر شدید است که او نمی تواند بلند کردن پسر خود را. او هیچوقت به یک پزشک: مراقبت از Zhixia چپ و او نمیفهمد که او می خواهم خود صدمه دیده است در حالی که شنا کردن. دو هفته بعد این درد به قدری بد بود که او نمی تواند خارج شدن از رختخواب. هنگامی که او در نهایت به دکتر رفت و او مطلع شد که او تا به حال یک اختلال خونی. دکتر که مشکوک اواخر مرحله لوسمی به او گفت برای بررسی به بیمارستان حق دور. وی گفت که او نیاز به نگه داشتن کار برای پرداخت هزینه های خود را درمان.

وی درگذشت یک سقوط سریع بعد سه ماه بعد. چه دردناک Zhixia بیشتر دانستن است که او تا به حال شده است به تنهایی در پایان. مادر او بیش از حد پریشان خود وارد اتاق بیمارستان پدر خود را در حال کار در معادن زغال سنگ Zhixia دریافت شده دور دیگری از شیمی و مادر خود را مشغول مراقبت از Xuan. در این روز پس از Zhixia به او گفت مادر "لطفا اجازه دهید من می میرند." پس از آن او می دانست که او تا به حال سرطان: پدر او در قانون بود که بی سواد بود سهوا اجازه دیدن یکی از گزارش های پزشکی.

Zhixia را پزشکان گفت: سولین به شروع به فکر کردن در مورد ترتیبات مراسم تشییع جنازه. در اوج ناامیدی او شروع به پرسیدن در اطراف در مورد دیگر امکانات پزشکی و همسایه به او گفت در مورد مردی به نام لی Youquan که تا به حال افتتاح یک بیمارستان خصوصی کوچک در حومه ینگقوان. نام آن بود ینگقوان شما تای بیمارستان—شما تای به معنی "دوستی و عشق"—و آن را به حال یک واحد اختصاص داده شده به آسایشگاه مراقبت, مفهوم هنوز هم نا آشنا در چین است.

چند فرهنگ لذت بردن از صحبت کردن در مورد مرگ اما در چین این موضوع تابو باقی مانده است. ذکر آن در نظر گرفته شده است تا بد بخت که مرگ مردم اغلب تمایلی به بحث در مورد ترتیبات با خانواده های خود و یا حتی به را بخواهد. (در سال گذشته "خداحافظی" یک فیلم آمریکایی در مورد یک خانواده چینی است که با استفاده از یک عروسی به عنوان بهانه ای برای جمع آوری در اطراف یک بیماری علاج مادر بزرگ بدون برانگیختن او سوء ظن بود یک برک آوت آمار در غرب بود اما تا حد زیادی نادیده گرفته شده در چین که در آن داستان هایی عادی هستند.) به عنوان یک نتیجه کمتر از یک صد و پنجاه و موسسات تخصص در پایان زندگی مراقبت در یک کشور که در آن نزدیک به بیست درصد از جمعیت—یک چهارم از یک میلیارد نفر است—شصت ساله یا مسن تر. ایالات متحده با برخی از هفتاد میلیون نفر بیش از شصت بیش از پنجاه و پنج صد چنین موسسات.

در چین خانواده به طور سنتی ارائه شده برای مراقبت از افراد آسیب پذیر: "منظور بالا بردن یک کودک در برابر سن; ذخایر غلات در برابر قحطی" یک ضرب المثل مشاوره. مکتب کنفوسیوس انتظارات از تقوا فرزندی قوی باقی می ماند اما برای بسیاری از چینی ها آنها را تبدیل به طور فزاینده دشوار است به انجام برسانند. گیج کننده توسعه اقتصادی در چین ساخته شده است جمعیت تا کنون بیشتر تلفن همراه و یک فرزند سیاست در نیروی از سال 1979 تا سال 2015 به این معنی است که بسیاری از بزرگسالان هیچ خواهر و برادر با آنها برای به اشتراک گذاشتن بار مراقبت از بستگان. صدها میلیون نفر از کارگران که از نقل مکان به این کشور پررونق شهرستانها نمی تواند خیلی بیشتر برای پدر و مادر پیری در روستاهای دور افتاده از سیم هر چه پول می توانید آنها را یدکی.

مناطق روستایی نیز فاقد کافی بهداشت عمومی خدمات. نزدیک به نیمی از جمعیت زندگی در روستا اما حدود هشتاد درصد از چین تجهیزات پزشکی متمرکز در شهرستانها. هزینه های مراقبت های بهداشتی به شدت افزایش یافته و در سال های اخیر و بیماران باید حرکت بیزانس سیستم دولت پوشش. اکثر مردم باید بیمه پایه اما چیزی فراتر از روال مراقبت معمولا نیاز به تند کردن از جیب پرداخت.

مراحل اولیه این بیماری همه گیر کوروناویروس به نور آورده برخی از اختلالات از چین, سیستم های پزشکی از جمله سرمایهگذاری ناکافی در اولیه-مراقبت درمانگاه و overreliance در کلان سختگیرانه اداری بیمارستان های شهری. اما اگر coronavirus در معرض این کشور بهداشت و درمان-مراقبت از چالش های خود را در حاد ترین شکل ساکت تر بحران در پایان زندگی مراقبت نشان می دهد مزمن بیماری زمینه ای که علائم در یک بار به طرز وحشیانه ای اقتصادی و عمیقا فرهنگی است. رفاه و پیشرفت های پزشکی تبدیل کرده است, راه مردم چین زندگی می کنند اما آنها انجام داده اند کمی برای پرداختن به این پرسش که چگونه آنها باید بمیرد.

Li Youquan به نام دوستی و عشق در بیمارستان برای زودتر تکرار که تاسیس شد مانند بسیاری از چین اولین بیمارستان غربی مبلغان. آمریکا نمایندگان کلیسای برادران وارد شده در این منطقه در سال 1910 و در بیمارستان روت نسل از پزشکان و پرستاران است. این بسته نه قبل از این کمونیست ها به قدرت در سال 1949 و اخراج مبلغان خارجی. اما به عنوان لی به من گفت وقتی که من تعداد بازدید او در تابستان گذشته تقریبا همه چیز را در چین اجرا می شود در چرخه: "دیر یا زود چه بود ممنوع خواهد دوباره متولد می شود."

Li یک sturdily ساخته شده در اوایل دهه پنجاه با هشدار چشم مجموعه در یک فرانک رسا و او می آید از یک خانواده از کشاورزان است. مسیر خود را به ارائه مراقبت تسکینی بود مستقیم یکی است. در اواخر دهه هشتاد او با حضور در یک مدرسه فنی و حرفه ای است که متخصص در طب سنتی چینی است. پس از فارغ التحصیلی او در سمت چپ طب سنتی و انجام کارآموزی در بزرگترین بیمارستان در ینگقوان جایی که او مواجه می شوند یک دستگاه سونوگرافی برای اولین بار و شگفت زده شد. "در طب شرقی وجود دارد آنقدر تفسیر و حدس و گمان," او گفت:. "اما با سونوگرافی شما در واقع می تواند در داخل بدن بیمار." پس از خراش دادن و هم پول کافی برای خرید یک ماشین او شروع به راه اندازی یک درمانگاه خارج از خانه اش در نزدیکی روستا که در آن او متولد شد. شارژ یک زن و شوهر از دلار در هر اسکن, او در بر داشت که خوب پول می شود ساخته شده تشخیص تومورها و حاملگی.

در آن زمان در اوایل دهه نود دنگ شیائوپنگ به اصلاحات بازار شده بود باز دولت-اجرای خدمات به شرکت های خصوصی. کمونیست ها ایجاد کرده بودند نزدیک به مراقبت های بهداشتی جهانی است که هر چند اغلب ابتدایی افزایش میانگین امید به زندگی از سی و پنج در سال 1949 به شصت و نه نفر در سال 1990. تحت اصلاحات اقتصادی, اما, بیمارستان ها اجازه داده شد به سطح شیب دار تا آنچه را که آنها برای شارژ خود را از خدمات دولت در بهداشت و درمان هزینه کاهش یافت. این روند چیزی جز خطی—در طول یک سرکوب بدون مجوز اپراتورهای لی, کلینیک بسته شد و ماشین را مصادره کردند—اما این بار هزینه ادامه به تغییر جهت بیماران و شکاف بین استانداردهای مراقبت در شهرستانها و کسانی که در کرانههای گسترده تر شد.

"او جان سالم به در هسته ای آرماگدون. اما او نمی خواهم به بحث در مورد آن."
کارتون توسط ادوارد اسب

Li صرف دهه آینده مشغول به کار در وزارت امور خارجه درمانگاه تا زمانی که در سال 2005 او را دیدم شانس دیگری برای راه اندازی یک کارآفرینی سرمایه گذاری. پس از سارس بیماری همه گیر دولت آغاز کرده است در این کشور بلند پروازانه ترین مراقبت های بهداشتی اصلاحات در بیش از یک نسل در بخشی به نشانی روستایی-شهری تقسیم شده است. Li ساخته دوستی و عشق در بیمارستان در یک قطعه زمین بایر در کنار خانه خود را. در ابتدا وجود دارد و تنها بیست و تخت. "من می دانستم که من می خواستم به چیزی که دیگر بزرگتر بیمارستان نیست" لی به من گفت. "اما من تا به حال واقعا نمیفهمد چه که بود." هنوز هم کسب و کار رونق و پنج سال بعد در سال 2010 او تصمیم به برگزاری یک جشن صدمین سالگرد خود را در بیمارستان مبلغ اسم. آن را تا به حال به او رخ داده است که انتشار این نهاد با آمریکا ریشه ممکن است جذب سرمایه گذاری و تخصص از ایالات متحده در فکر او را وادار به ارسال ایمیل به سازمان های مختلف مرتبط با کار تبلیغی.

یکی از این ایمیل ها رسیده Li Ruoxia های اخیر فارغ التحصیل از حوزه علمیه لوتری در Dubuque, آیووا. او زده بود انطباقها: او بیش از حد بود از ینگقوان منطقه; او تا به حال نوشته شده از یک پایان نامه کارشناسی ارشد در میراث جوامع مسیحی در شانشی; و او یک انسان شناس آمریکایی بود نوشته پایان نامه دکترای خود را در مراسم پیری و تقوا فرزندی در روستایی در چین است. Ruoxia شده بود داوطلبانه در یک خانه سالمندان در آیووا—او بعد از کار در یک آسایشگاه—و به او مکاتبه با لی Youquan او شروع به فکر می کنم در مورد فقدان خدمات برگشت به صفحه اصلی. "به مرگ به نظر می رسد پس از خصوصی اما روند جاسازی شده در یک بزرگتر سیستم" او به من گفت. در چین با مرگ روبرو شد در ابتدا با انکار و سپس با فلسفه رواقیون. "اما در یک آسایشگاه مرگ پذیرفته شده است پس از آن ضربه کمی کاسته," او گفت:. در سال 2012 او و همسرش نقل مکان کرد به ینگقوان به طوری که او می تواند معرفی آسایشگاه مراقبت Li بیمارستان.

در دوستی و عشق Ruoxia شروع به استخدام یک تیم به عنوان مددکاران اجتماعی هر دو برای بیمارستان اقامت بيماران و ترخيص بيماران رو به روزهای پایانی خود را در خانه. او چراغ کارگاه های آموزشی در حمایت از خانواده و مشاوره سوگ و دست از ترجمه های آمریکایی نوشتن بر روی افراد. گاهی اوقات او خواسته اعضای تیم به نوشتن نامه به خود و یا عزیزان خود را به عمل در برقراری ارتباط احساسات دشوار است. او استخدام شده بودند از روستا بسیاری از آنها اولین بار آمده بودند به بیمارستان برای مراقبت از مرگ بستگان. تعداد کمی از آنها تا به حال به پایان رسید دبیرستان, اما آنها می تواند ساده و بهداشت-مشاور وظایف و آموزش بیماران و خانواده ها بر اهمیت بهداشت. فقط به عنوان مهم است به درک که مردم به آنها کمک کرد. آنها صحبت کرد و همان گویش مشترک همان چشم انداز دانست و رسوم محلی و تا به حال یک حس بصری چگونه بهترین برای نخستین بار باز کردن این موضوع در حال مرگ است.

یکی از اولین اعضای تیم بود لیو Meiying یک بازمانده سرطان در اوایل دهه شصت. پس از دریافت تشخیص او بیش از بیست سال پیش او می خواهم ترک کار خود را در یک کارخانه و پیوست نوپای بیمار-گروه پشتیبانی در ینگقوان. این گروه شناخته شده به عنوان جنوبی, ديد کوه, ضد سرطان, باشگاه ارائه شده است که نادر در آن زمان تنظیم گردش و تجمعات که در آن عضو می تواند بحث در مورد گزینه های درمان و روز به روز تاثیر بیماری خود را. "در آن زمان هیچ کس تا به حال شنیده ام از کلمه "آسایشگاه' " Meiying گفت. "اما ما به طور منظم بازدیدکننده داشته است به ما مرگ اعضای این چیزی است که ما در تلاش بودند به ما دست و پا چلفتی راه است."

Ruoxia را خانقاه واحد غیر معمول بود به اندازه کافی به نظر می رسد مشکوک به محافظه کارانه فکر مردم است. زمانی که بیمارستان ثبت شده با شانشی مدنی امور دفتر متهمان به خصوص در مورد آنچه در این واحد می توان به نام و Ruoxia تا به حال به آمده تا با یک نام است که مناسب euphemistic. او می دانست که عبارات مانند "آسایشگاه مراقبت" و "مراقبت تسکینی" نمی خواهد انجام دهد اما حتی "مراقبت از آسایش" در نظر گرفته شد به اشاره بیش از حد به شدت در شکست درمان است. در نهایت دولت در حل و فصل سالمند جهت یابی مرکز. "بوروکرات حتی نمی دانم چرا گاهی اوقات آنها بسیار مقاوم در برابر چیزهای جدید را امتحان کنید," Ruoxia به من گفت که با یک خنده تلخ. "معمولا آنها فقط می دانم که آن را امن تر است."

زمان Zhixia وارد دوستی و عشق در ماه آوریل گذشته رشد سرطانی بودند فشرده سازی ستون فقرات او به نقطه ای که او دیگر نمی تواند احساس می کنید کمتر از نیمی از بدن او. او با تجربه شدید تهوع—حتی قاشق فرنی شد سخت به پایین نگه دارید و تا به حال وزن بسیار از دست داده که او را لاغر و نحیف قاب به نظر می رسید از دست داده و در بیمارستان راه راه لباس خواب. درد از زخم در دهان نگه داشته و او را از خواب. گاهی اوقات در صبح زود او هذیانی و فکر می کردم که او شنیده ارواح در طرف دیگر دیوار. او تا به حال هیچ فکر از دست دادن. "چرا آنها درمان منبع بیماری من?" او fumed به مادر او هنگامی که پزشکان او متمرکز بر او زخم بستر. "آنها باید در تلاش برای رفع این برای اولین بار!"

پس از Zhixia تجربیات در دیگر بیمارستان کار Ruoxia تیم عجیب به نظر می رسید به او. او بهت زده که مددکاران اجتماعی صحبت زیادی در مورد احساسات خود و نه در مورد بیماری او. اما غیر معمول خود را روش نمی شد همیشه ممنوع است. به جای بررسی او Ruoxia ارائه شده برای شستن موهای خود را و زمانی که Ruoxia ذکر او جوان دختر Zhixia در زمان تلفن خود را برای نشان دادن خاموش عکس های خود را ، زمانی که Ruoxia وارد تحمل تغذیه ای می لرزد و کارتن ماست, Zhixia پیشنهاد کرد با ضعیف لبخند که شاید مادر او می تواند آنها را بخورند: "شکم است و شکم قلب او قلب من است."

یک روز صبح چند روز به Zhixia را اقامت Meiying یک پیام متنی از او: "خاله. فوری! من نیاز به صحبت کردن با شما!" زمانی که Meiying دیدم زمان تمبر بر روی پیام—4 A. M.—او می ترسید بدترین و با عجله به بیمارستان. "آیا شما احساس O. K. پرسید: نفس نفس زمانی که او وجود دارد. اما Zhixia به نظر می رسید بهتر از حد معمول و استقبال او را با یک لبخند روشن.

سولین بود در اتاق بیش از حد fussing بیش از دخترش. به عنوان به زودی به عنوان سولین به سمت چپ برای به دست آوردن برخی از صبحانه در کافه تریا Zhixia را کاهش داده و صدای او گفت: "شما می توانید به من کمک کند با یک کار بزرگ خواهر؟" او گفت Meiying در مورد چیزی است که او می خواهم فقط به عنوان خوانده شده بر روی تلفن خود را. دائما فکر کردن در مورد چگونه او ممکن است او را نجات خانواده از سوراخ های مالی که به آن بیماری او غرق شده بود آنها می آیند در سراسر دولت کمک طرح که ادعا کرد برای کمک به کسانی که در نیاز مبرم. او می خواست Meiying برای کمک به او اعمال می شود. "مادر من قوی است, اما من فکر نمی کنم او متوجه می شود چگونه غیر ممکن است پول ما وضعیت خواهد بود" Zhixia جلب اعتماد.

Meiying راننده سرشونو تکون دادن و وعده داده شده به انجام بهترین خود را. او خوشحال بود برای کمک به, و احساس رضایت است که Zhixia شد و باز بیشتر و بیشتر به او و دیگر دستیاران. در راه رسیدن Meiying زد به سولین او چشم های پف کرده و قرمز-rimmed. او تا به حال رفته به صبحانه بعد از همه بود اما فقط در حال انتظار وجود دارد در راهرو قادر به ترک او ، زمانی که سولین نقل مکان کرد و برای رفتن به عقب در Meiying قرار دادن یک دست را به آرامی روی شانه اش و به او گفت که آن را خوب به گرفتن برخی از صبحانه. "من می مانم با Zhixia برای زمانی که شما نیاز به" او گفت:.

اوایل یک روز صبح در ماه ژوئن گذشته من به همراه Meiying در سفر به یک بیمار هر کس به نام برادر ژانگ که دچار سیروز پیشرفته کبدی. برادر ژانگ زندگی می کردند در بخشی از راه دور از روستا که در آن خانواده اش پرورشی ذرت برای نسل های. رفتیم شمال از ینگقوان صنعتی منظره داد راه را برای چمباتمه زدن تضعیف خانه های اب و هوای آجر. قهوه ای-طلا صخره های تشکیل شده از شانشی را مشخص شنی لس خاک مربوط مزارع ارزن و سورگوم. بعد از یک ساعت رسیدیم از ماشین و راه می رفت در آخرین مایل تا یک تپه خاک مسیر و پس از آن سنگ شکسته مراحل ادغام در ریشه. برادر ژانگ خانه بود و آنچه شناخته شده در منطقه به عنوان یک yaodongیا غار خانه—حیاط ترتیب طاقی اتاق حک شده به لس دامنه کوه.

ژانگ, لاغر ساقه از یک مرد با یک افزایش تدابیر باد-خشک صورت بیرون آمد و به ما خوش آمد می گوید. هر چند راه رفتن خود را گاهی لرزان او نقل مکان کرد و در مورد محل به سرعت به من نشان داد و یک بار سنگین یک انبار که در آن او می خواهم یک بار نگه داشته و خر و ادویه و فلفل حلق آویز خشک در زیر سردر یک راهرو. "آن را به معنی چیزی است که زمانی که قوم شهرستان بازدید آنها" Meiying زمزمه. ژانگ افتخار است که او هنوز هم می تواند مسافت یک میزان احترام و ذرت در پشت او. من معتقد بودم او را سفت چسبیده قدرت از یک فرد ضعیف قوی ساخته شده توسط شرایط.

ژانگ به تنهایی زندگی می کردند. همسرش او را ترک کرده بود و او دو پسر به ندرت بازدید: پسر یک معدنچی ذغال سنگ با خانواده خود را; جوان در اواخر دهه بیست سالگی دچار بیماری های روانی و معمولا ماند با بستگان. ژانگ در زمان ما در داخل اتاق یک نفره که در خدمت به عنوان چهارم زندگی می کنند. لخت دیوارهای سنگی قوسی سربار مانند کسانی که از یک انبار شراب. بزرگ, پیر تلویزیون بود تحت فشار قرار دادند تا در برابر تخت او که در زمینی خود را از اموال انباشته شده بودند. Meiying متوجه یک بسته سیگار و شوخی chided اما ژانگ گفت: با یک پوزخند است که در این نقطه سیگار احتمالا نگه داشتن او را به جای کشتن او.

زمانی که از من خواسته ژانگ در مورد سلامت خود او تا به حال مشکل توضیح جزئیات از وضعیت خود چیزی است که Meiying به من گفت که شایع است در میان مردم او را می بیند. تا زمانی که او در اواسط دهه پنجاه او هرگز پا در داخل بیمارستان و به ندرت به فکر بدن خود را به عنوان چیزی بیش از یک دستگاه از آن او مورد نیاز برای استخراج به کار زیادی که ممکن است. اما یک روز, پنج سال پیش, او تا به حال سرفه کردن خون کافی به خیس کردن کل یک دستمال. زمانی که او در بازدید از اولین کسانی بیمارستان در ینگقوان او گفته شد که عملیات مورد نیاز به بیوپسی تومور در طحال است. او می تواند آن را ندارند و علاوه بر وجود خواهد داشت هیچ کس به مراقبت از او را در حالی که او بهبود یافت. به دنبال نظر دوم او جرأت به تیوان ولایت اما حکم همان است. در سه سال گذشته ژانگ دو بار در آنجا ماند در دوستی و عشق را برای دریافت وریدی تزریق کنید. بار دوم او خود را چک کردن زود در برابر دستورات پزشک. آن فصل برداشت و ژانگ تا به حال هیچ کس دیگری به درو ذرت خود را.

من متوجه یک جفت پژمرده تقویم سال از تاریخ حلق آویز بالا ژانگ تخت. یکی از برجسته چهره رئیس جمهور چین. دیگر نشان داد که عیسی مسیح. برخی از مسیحیان به او داده بود تقویم چند سال پیش او گفت امیدوار است که عیسی مسیح می تواند او را نجات دهد. ژانگ شروع به حضور در جلسات آنها. "اما عیسی را درمان من," او گفت: داشته, و اضافه کرد که مسیحیان بودند هیچ کمک در به دست آوردن دارو و یا I. V. تزریق و یا با برداشت محصولات کشاورزی در غیاب او. "اگر نه عیسی و نه پیروان خود را می تواند انجام دهد کسانی که کارهای اساسی چه خوب است برای آنها؟"

سفر ما گشوده تقریبا شبیه اجتماعی تماس بگیرید اما Meiying تضعیف در سوال در مورد چیزهایی که او می خواهم به بررسی کنید. ژانگ اعتراف کرد که او هنوز هم تا به حال مشکل نگه داشتن مواد غذایی پایین. او پرسید: پس از او پسر جوان که به تازگی تهدید به خودکشی. Meiying تا به حال به انجام آنچه او می تواند برای کمک به, تماس گرفتن با پسر در WeChat و گفتن او را به انجام هر کاری راش. او توصیه ژانگ به تمرکز بر مراقبت از خود, اما او پسر مشکلات و اختلافات خانوادگی آشفته او. هر چند او خود را برداشت سیگار و سپس با یک نگاه Meiying آنها را قرار دهید. این senselessness از خودکشی به عنوان او به شدت چسبیده به زندگی گیج او را. "زندگی ممکن است کوتاه و وحشیانه, اما نکته این است که برای زنده ماندن," او گفت:.

در پایان دیدار او به Meiying یک کیسه آلو است که او تا به حال برداشت از خود درخت است. پس از ما به سمت چپ Meiying مشاهده شد که برادر ژانگ مورد بود غیر معمول نیست. به عنوان مردم نقل مکان کرد که در آن کار بود و تنها مردم در روستاها بودند بسیار بسیار جوان و معلول است. شیعه Lizhen سر پرستار از سالمندان بخش در بیمارستان برای اولین بار ژانگ بازدید به من گفت که زمانی که او شروع به کار بیش از سی سال پیش و سالمندان و بیماران به طور معمول تا به حال شش یا هفت فرزند دو یا سه نفر از آنها می تواند خود را به طور کامل به پدر و مادر خود را مراقبت. آن روز رفته بودند و در بیمارستان منابع آنقدر کمیاب است که آنها نمی تواند به بستری که در حدود ساعت مراقبان. برخی از بیماران مبتلا به استخدام بهداشت دستیاران اما بسیاری از آنها بیش از حد خجالت به درخواست فرزندان خود را به کمک هزینه. شیعه است که پنجاه و هفت به ذکر است که دخترش زندگی در پکن هفت صد مایل دور است و مادر خودش. "زمانی که من در نگاه من بیماران در حال حاضر بی حرکت در تخت خواب, من فکر می کنم در مورد خودم و چه در آینده من خواهد بود," او گفت:.

یک روز در طول اقامت من در ینگقوان Li Youquan و من سوار دو ساعت به تیوان برای بازدید شانشی تومور بیمارستان های استان بزرگترین بیمارستان و یکی از اولین بار در چین به تخصص در مراقبت از سرطان. در قریب به اتفاق آن دهلیز میان دریای سرخ آگهی تحمل شعارهای سوسیالیستی وجود دارد بدون سیگار نشانه و پوستر هشدار از ارتباط بین سیگار کشیدن و سرطان است. در نزدیکی یک مرد نشسته خیره در گوشی خود را یک سیگار روشن آویزان از دهان او. در چین این پیام بر روی پوستر گاهی اوقات بهتر راهنمای به آنچه اتفاق می افتد نیست از برای چه است. نشانه های دیگر با اشاره به مبارزه با فساد و سیاست های مندرج قبر مجازات رشوه خواری و احتکار در بهداشت و درمان-مراقبت از تنظیمات. اما در dimly روشن پله وجود دارد شماره تلفن و یادداشت های نوشته شده بر روی یک دیوار بتنی تبلیغات خدمات از مردم که می تواند تحریف تقریبا هر نوع مدارک پزشکی—سوابق بیمار, تشخیص, نسخه, صورتحساب.

شیعه Lizhen به من گفته بود که علاوه بر آشکار فساد وجود دارد بسیاری از مناطق خاکستری. پزشکان در بیمارستان های دولتی دریافت محقر پاداش برای بیمار مشاوره اما خیلی بیشتر از زمانی که آنها سفارش عمده روش. به عنوان یک نتیجه اعمال جراحی به طرز مشکوکی رایج است. برای بیمارستان و فروش مواد مخدر هستند مهم جریان درآمد به طوری overprescription حاکم است. شیعه گاهی اوقات بیمارانی که به طور کامل بهبود یافتند اما هنوز در حال تجویز دارو. او با احتیاط نشان می دهد که آنها چشم پوشی از نسخه خود را, اما آنها معمولا به او بگویید که آنها در حال ترس از متخلف پزشکان. "بنابراین ما رسیدن به یک مصالحه," او گفت:. "بیمار اقدام به خرید دارو به طوری که دکتر می شود پرداخت می شود اما آنها فقط آن را به خانه به جای استفاده از آن است."

در تیوان Li و من رفتم به شانشی بیمارستان مسکونی ترکیب به دیدار دوست خود آهنگ Jianguo رئیس سابق بیمارستان تنفسی بخش. آهنگ بود که در اوایل دهه شصت که به تازگی بازنشسته پس از دریافت تشخیص مرحله IV سرطان معده. تبریک ما در درب آپارتمان خود را در لباس خواب و دمپایی او توضیح داد که او فقط به پایان رسید دور از شیمی درمانی. او تیز استخوان گونه و تراوش یک ارام علمی هوا. در سمت چپ سوراخ بینی بود نازک معده ،

زمانی که من عذرخواهی کرد برای آوردن تا پایان زندگی مراقبت آهنگ خندید خشگی. "این یک موضوع ما باید به بحث در مورد بیشتر آشکارا در این کشور" گفت و اشاره کرد که حتی در یک بیمارستان در این مقیاس وجود نداشت سازگار مراقبت تسکینی. دوباره تحریف مشوق بودند بخشی از مشکل: پزشکان به دست آورده به مراتب کمتر برای تجویز دارو درد از برای سفارش شیمی درمانی یا جراحی. وجود عوامل فرهنگی ، بسیاری از بیماران در درد شدید شد و با احتیاط از مصرف مواد مخدر که در ارتباط با اعتیاد و چین نوظهور ثروت الهام گرفته از انتظارات غیر واقعی. "این وجود دارد بسیار خوش ایده است که اگر ما صرف کافی بیماری را درمان, در نرخ های جدید که آسمان خراش ها ساخته شده و گلوله-ریل قطار گذاشته" آهنگ گفت. "اما این که چگونه بدن انسان کار می کند." غنی تر بیماران نمی تواند بپذیرد که پول نمی خواهد تضمین بقا و کسانی که نمی توان درمان او گفت: "گاهی اوقات پرش از پنجره خود را به فراغت خانواده خود را بار caretaking و هزینه است."

آهنگ در زمان کم عمق زحمت کشیده نفس. او نگران است که یک تعمیق بی اعتمادی پزشکان بود تضعیف پایان زندگی بحث: "این غیر ممکن است هنگامی که بیمار یا خانواده بیمار است که تفکر در هر نوبت Oh است که دکتر گفت هیچ چیز ما می توانید انجام دهید چرا که واقعا مورد و یا این که او فکر نمی کند که او به شما کسب درآمد به اندازه کافی به ارزش تلاش خود را?" آهنگ تنظیم خود بینی ، "هر کس باید بدانید که چه چیزی در حال آمدن است. که در آن روز ما به دانستن تفاوت بین دادن و رها."

یک روز در ماه مه در دوستی و عشق Zhixia بازدید شد توسط یکی از مشاوران یک زن در دهه پنجاه به نام Cuihe سابق آشپزخانه کارگر در یک رستوران که تا به حال به کار در بیمارستان پس از مادر او تا به حال شده است در یک بیمار وجود دارد. پس از چت به صورت کمی Cuihe خواندن با صدای بلند از یک کتاب در مورد مادر ترزا. زمانی که Cuihe ذکر است که او و دیگران شده است خواندن آن در آموزش کارگاه Zhixia گفت: "من دوست ندارم مدرسه, بنابراین من نمی دانم که بسیار است." Cuihe لبخند زد و گفت که او تا به حال مقدار تحصیل یا. پس از خواندن یک فصل در مورد ایمان Cuihe خواسته Zhixia آنچه او فکر عبور بود. "من حدس می زنم آن را در مورد رابطه بین والدین و کودکان در مورد عشق و نگرش ما به عشق" او گفت و سپس افزود: "آن را در مورد مرگ ، من فکر می کنم من به زودی خواهد مرد."

Cuihe خواست اگر او ترس از مرگ است. در Zhixia پنج سال به عنوان یک بیمار سرطانی هیچ کس تا به حال از او خواست که. "وقتی درد را تحت الشعاع من من نمی ترسم" Zhixia گفت. "من فقط می خواهم آن را برای متوقف کردن بد است که اگر مرگ می تواند به دور درد من تقریبا آن را ترجیح می دهند." او اجازه دهید از پاره پاره نفس و تلاش برای نشستن. "چه شما فکر می کنم مرگ است؟" Cuihe خواست آرام. Zhixia برای یک لحظه فکر کرد و با Cuihe کمک sipped آب از طریق یک نی. "من نمی دانم" او پاسخ داد. "به تازگی من شده فکر کردن در مورد گذشت زمان و چه در زمان پس از مرگ است. زمانی که من رنج می برند و هر ثانیه احساس می کند مانند یک سال است." Zhixia سعی کردم لبخند اما فراق او لب chapped آنها را ساخته خونریزی.

بعد Meiying بود که Zhixia مورد علاقه دستیار پرسید اگر Zhixia گفته بود پسرش در مورد بیماری او. "او می داند هیچ چیز" Zhixia پاسخ داد. او گفت که او می خواهم در نظر گرفتن به عنوان بسیاری از تصاویر با او را به عنوان او می تواند و در حال سازماندهی خود و سوابق پزشکی به طوری که هنگامی که پسر او بود به اندازه کافی او می تواند آنها را بخوانید. به عنوان Zhixia صحبت کرد و او شروع به گریه اما گنگ و مبهم او sobs بنابراین نه به برهم زدن مادر او که تا به حال راننده سرشونو تکون دادن در یک صندلی در کنار تخت او. او گفت Meiying که او می خواهم فکر نوشتن نامه ای به فرزندش اما نگران است که او نمی خواهد بود قادر به بیان آنچه که او احساس می شود. "آن را O. K. به نگه داشتن آن ساده" Meiying گفت و پیشنهاد کرد که ممکن است آن را حتی بهتر است به صحبت کردن با پسر به طور مستقیم. "راه شما صحبت می کنند به او چیزی است که او را به یاد داشته باشید سال از هم اکنون."

قدیمی ترین خانقاه در چین Songtang بیمارستان مراقبت های باز در پکن در سال 1987. موسس آن Li Songtang در حال حاضر در دهه هفتاد او را دوست دارد به بازشماری او چگونه به این درک رسیدم که در حال مرگ بود و نیاز فراتر از صرفا پزشکی. در طول انقلاب فرهنگی فرستاده شد و به عنوان یک هفده ساله به مغولستان داخلی به عنوان یکی از "پابرهنه پزشکان" آنها کمونیست اعزام به ارائه مراقبت های اساسی در جوامع توسعه نیافته. او ملاقات وجود دارد یک تبعید استاد از پکن بود که علاج ناپذیری بیمار مبتلا به سرطان معده. در آخرین روز از عمر خود را به مرد تبدیل شد و با وسواس پاک کردن نام خود از ارتکاب جرایم سیاسی که او می خواهم متهم شده است. Li, از جان گذشته او را به صلح از ذهن در نهایت با یک دروغ گفت که او متقاعد مقامات برای پاک کردن اتهامات عنوان شده علیه. لی به من گفت که او هرگز را فراموش کرده ام راه مرگ استاد برداشت بازوی خود را در قدردانی. حزب exoneration, Li متوجه شد "او تنها پزشکی و رستگاری است."

"در حال مرگ است و نه بخشی ترسناک" لی به من گفت که ما نشسته در یک اتاق کنفرانس در بیمارستان. "این قطعیت اضطراب از احساس کاملا خارج از کنترل است." خود را در مرکز خانه ها در حدود سه صد نفر و در طول سال در بیمارستان پرسنل و بازدید از سراسر کشور برای مشاهده نحوه عملکرد آن است. کارکنان روزانه check-ins با بیماران متمرکز هستند کمتر در پزشکی مورد نیاز از بر و تسکین دهنده اضطراب و پرورش یک حس ارتباط. زمانی که لی به من نشان داد که در اطراف ما آمد در سراسر در اواخر مرحله-بیمار آلزایمر ساخت راه خود را به پایین راهرو محکم به نرده های چسبیده به دیوار. او تا به حال به کار یک جایگزین کارخانه تغییر او توضیح داد فوریت چون دختر او را بیمار. "دختر خود را بسیار خوش شانس به چنین قادر مادر" لی به آرامی پاسخ داد.

لی اشاره کرد که با وجود Songtang موفقیت نیست و بسیاری از مکان ها را تکرار آن ، "آسایشگاه مراقبت و اقتصادی نیست محتاطانه" او گفت:. "افرادی که مشتق بیشترین بهره را از این زندگی نمی کنند به اندازه کافی بلند برای حمایت از آن. و حس فرهنگی تابو در مورد مرگ مانع زندگی از ترویج آن است." تسهیلات تا به حال به حرکت چندین بار به دلیل شکایت از همسایگان خود را; یک بار معترضان که سرزنش آسایشگاه برای آوردن یک نفرین در محله شکست خود ویندوز.

"ملاقات ما در برزخ و من فکر می کنم ما در حال رفتن به سعی کنید به آن را به کار فاصله طولانی است."
کارتون صوفیه وارن

جمع مشتاق عتیقه لی با افتخار با اشاره به چگونگی ساختمان بیمارستان گنجانیده شده بسیاری از قطعات چینگ-سلسله معماری. او در آغاز این محور در دهه نود که پکن رونق ساخت و ساز یکسره با خاک یکسان بتکده ها و معابد. "جامعه چین است که بین قدیمی و جدید پارادایم" لی منعکس شده است. "این تصمیم گرفته نشده که چه می خواهد و به دور انداخته و آنچه در آن می خواهد به واردات است." به عنوان او صحبت کرد او در زمان طولانی میکشد از سیگار. سیگار کشیدن یک عادت او می خواهم برداشت تا در دوران نوجوانی برای مقابله با تنش های یک پابرهنه, دکتر, اما او به من گفت که او نگران نیست در مورد سرطان. "همه ما حمل سرطان در درون ما," او گفت:. "این بی امان معاینات درنده در بیمارستان ها که در واقع شما را بکشند."

سفر من و تعدادی دیگر از مجلل امکانات در پکن و شروع به تعجب که چگونه مادر پس از بازگشت به نیویورک خواهد کرایه در چنین مکان. برای تقریبا یک دهه او دچار A. L. S., کشنده بیماری عصبی است که باعث مترقی و در نهایت به کل فلج. در پکن یک روزنامه باعث شد من در اطراف یک مرکز به نام گلدن هیتس—فضای داخلی آن یک شورش از گل چیت و تذهیب—و به من گفت که مشتریان خود شامل کسب و کار نخبگان و بازنشسته ستاره های تلویزیون. وجود دارد, ورزشگاه, خوشنویسی, اتاق پینگ پنگ جداول یک پیانو و یک "نوستالژی" اتاق پر شده با تقویم مینا حوضه و سیاه-و-سفید تلویزیون از دهه هشتاد. بروشور دقیق برخی از هزینه های: سپرده از یک صد هزار یوان (پانزده هزار تومان) و یک اتاق اتهام آغاز شده است که در ده هزار یوان در ماه است. استاندارد بهداشت مشاوران می تواند برای بیست هزار یوان در ماه اما با استفاده از افراد قادر به مراقبت از کسی که با اواخر مرحله A. L. S. هزینه خیلی بیشتر.

مادر من و من تا به حال تا به حال مکالمات در حالی که او هنوز هم می تواند صحبت می کنند در مورد آنچه در آمده بود. در چین او شده است می خواهم یک دکتر خودش یک ریه در بیمارستان ارتش, و او به من گفت که غیر قابل تحمل ترین راه برای مردن است که محروم از توانایی نفس کشیدن. به عنوان مرسوم بود که در آن زمان او تا به حال اغلب گفته دروغ سفید به ترمینال بیماران در مورد واقعی خود را تشخیص و دیده بود آنها را دوباره و دوباره به E. R. برای دریافت اکسیژن تنها به رنج می برند از طریق روز گذشته خود را در نیمه gasps. بنابراین در حال حاضر در گلدن هیتس من مطرح شده این موضوع فراموش-نمی-زنده سفارشات به توضیح و راهنمای من که مادرم ترجیح می دهند راحتی مراقبت به اقدامات فوق العاده. او به من اطمینان داد که اگر مادر من بودند در بحران او را گرفته و به سوی E. R. "اما اگر او نشانه یک سند مشخص است که او نمیخواهد به احیا شود?" از من خواسته. با بیان بی سر و صدا تحمل زن شروع به تکان دادن سر او را قبل از من می تواند پایان این سوال. "این کار ما را به صرفه جویی در زندگی خود را," او اصرار داشت اضافه کرد و از راه توضیح "هدف ما در گلدن هیتس است به انسانی که بدان معنی است که ما همه چیز را ما می تواند او را نجات دهد."

تحت Xi Jinping حزب کمونیست اتحاد تلاش برای بازگرداندن مرکزیت مکتب کنفوسیوس به فکر زندگی ملی از جمله اهمیت تقوا فرزندی. در سال 2013 آن را صادر سالمندان حقوق قانون که تهدید عواقب قانونی برای کودکانی که نمی دیدار پدر و مادر خود را. این قانون در دیدار با گسترده تمسخر. آن سیاست های دولت, بعد از همه, که تا به حال تشویق مهاجرت به مراکز شهری تولید بی سابقه ای رفاه بلکه محروم کردن افراد مسن از یک شبکه امنیت اجتماعی. برای هیچ چیز نیست آیین کنفوسیوس دیدن این گسل از یک کودک به عنوان بازتاب شکست از پدر و مادر است.

Li Ruoxia رهبر آسایشگاه واحد در دوستی و عشق و معتقد است که این روزها وسواس با تقوا فرزندی معمولا بیش از آسیب خوب. "توجه در اینجا لزوما خوب بودن از پدر و مادر اما شهرت کودک" او به من گفت. "این عملکرد از تقوا فرزندی." آن را غیر معمول نیست برای پول بیشتر به صرف استادانه مجالس ترحیم از ساخت بيماران راحت در روزهای پایانی خود را و چند تن از پزشکان به من گفت که مردم اغلب از آنها بخواهید به نگه داشتن خود را بیمار پدر و مادر زنده به خاطر بازنشستگی خود را چک. Ruoxia را استخدام اغلب در بر داشت خود را در وسط مملو شرایط. یک مرد گفت: Meiying در مورد امن که در آن او نگه داشته و پس انداز زندگی خود. "ساخته شده است که فرزندان و نوه های بسیار عصبی" او به یاد می آورد. "من به آنها گفتم که اگر آنها مهربان با پیر مرد او ممکن است احساس مانند آنها فقط در حال انتظار برای او را به مرگ, به طوری که آنها می تواند پول خود را."

واحد شعار "شروع گفتگو!" چون Ruoxia توضیح داد: "در خانواده ها وجود دارد گاهی اوقات این انتظار که اگر شما واقعا در مورد مراقبت از کسی که شما می توانید شهود آنچه آنها می خواهند آنها را بدون پرسیدن." به تازگی چند واحد را تجربه کرده است ارتباطات شکست خود را دارد. اعضای آن تصور از خود به عنوان یک نوع از خانواده است. "هنگامی که من مورد اعتماد من تبدیل شدن به فرد برای یک عضو خانواده" Meiying گفت. "من نمی توانم رها کردن آنها را زمانی که من کار کرده ام خیلی سخت به آنها اجازه می دهد به من اجازه دهید در." Ruoxia اما معتقد است که آنها باید رعایت واضح تر مرزهای بین حرفه ای و شخصی. "اگر تعهد خود را به کار خود را به طور کامل مشروط احساسات خود را در مورد من چگونه ما به عنوان یک سازمان رشد به چیزی بزرگتر ؟" او گفت:.

تنش ها تشدید هنگامی که Cuihe—که تعیین شده متخصص تغذیه در حساب از تجربه رستوران—پیشنهاد کرد که به جای آماده سازی بیماران وعده های غذایی در بیمارستان آن را ساده تر خواهد بود اگر او پخته شده آنها را در خانه. Ruoxia خواسته Cuihe به امضای مسئولیت چشم پوشی ساخت روشن است که مواد غذایی را تهیه نکرده اند و موضوع را به بیمارستان بازرسی. Cuihe بود عمیقا توهین. "آیا او فکر می کنم من در تلاش برای مسموم بیماران?" او گفت:, مربوط داستان به من ماه پس از آن. برای Ruoxia این تکه کاغذ فقط یک ماده از پروتکل. برای Cuihe آن را نشانه ای از شخصی بی اعتمادی.

راه است که کار مراقبت از تحریف مرزهای بود همه بیش از حد آشنا به من. پس از مادر من تشخیص من نقل مکان کرد و او را از کنتیکت که در آن او به تنهایی زندگی می کردند به نیویورک جایی که من مشغول به کار و زندگی می کردند. من در بر داشت یک آپارتمان دو خوابه در یک ساختمان در دسترس و استخدام خانه دستیاران خود را برای مراقبت از زمانی که من در محل کار بود. من برنامه ریزی شده خود را در برنامه روزانه خود را در وعده های غذایی خود را درمان فیزیکی و تعطیلات به مکان او همیشه می خواست به سفر اما نمی تواند استطاعت.

من درمانگر به من گفت: "مثل شما دو تا enmeshed که شما به اشتراک گذاری روانی جهان است." من سعی کردم به توضیح است که هر چند این وضعیت ممکن است به نظر می رسد ناسالم من انجام یک وظیفه مهم. در چین 孝 شخصیت برای شیائوهای مکتب کنفوسیوس مفهوم تقوا فرزندی است تا از بخشی از شخصیت "قدیمی" بالاتر از شخصیت برای "کودک" را به عنوان اگر دومی بود حمل سابق. در نسل های قبلی برای مراقبت از یک پدر و مادر خود را در سن نه یک انتخاب بلکه یک داده شده است. من اقدامات مبتنی بر یک مفهوم است که افراد زنده در خدمت بزرگتر یکپارچه نهاد: خانواده.

هنوز مادر من اغلب قاطعانه اعتراض در برابر تلاش های من. در آن همه چیز خیلی سر و صدا و خیلی گران است و من فکر می کنم که او نمی خواهم به این باور است که او را کاهش می آیند تا به سرعت آماده سازی شده واقعی یک احتمال او هنوز نیمی امید ممکن است وارد نمی شود. زمانی که من overrode من خودم را نه به عنوان هجوم خواسته های خود را, اما به عنوان هدایت او به سمت او خواسته های واقعی. به انجام آنچه او خواسته به جای آنچه من فکر کردم او می خواست می توانست واقعی dereliction وظیفه. آن را در زمان زمان طولانی برای من برای دیدن است که به عنوان بدن او به تدریج سرقت از تحرک من فروشی نوسازی از زندگی خود ممکن است محروم کردن او از چیزی است که او فقط شروع به ارزش در زندگی end: او استقلال است.

من فکر کردم از این دوباره وقتی که من در مجلل, پکن, خانه سالمندان است که می تواند به تهیه کردن به ساکنان هر تمایل به جز میل به یک روز پایان درد و رنج خود را. یک پدرسالار سیستم دولت از مردم توانایی به معنی انتخاب infantilizing آنها را به نقطه که در آن آنها دیگر احساس مسئولیت حتی برای انتخاب است که آنها این کار را. سوفیا ژانگ یک gerontologist در شهر پکن دانشگاه به من گفت که پزشکان چینی هستند و منحصر به فرد قرار است برای دیدن چگونه دهه از فرار و خشونت سیاست خود را ترک کرده اند علائم در افراد است. "افرادی که بسیار فقیر بودند در جوانان خود را در نهایت می تواند غذا خوردن به قلب خود را محتوا'," او گفت:. "به آنها سه وعده های غذایی چرب گوشت خوک و نامحدود مشروب و بدون نیاز به انجام کمرشکن کار است که زندگی خوب است. آنها احساس خیانت وقتی که من می گویند که آنها نیاز به محدود کردن کسانی که اشتهای."

ایده مرگ با عزت است استوار بر این ایده است که یک تفاوت وجود دارد بین کیفیت زندگی و طول آن. "این یک تغییر عمیق برای یک نسل از مردم از ورود به سن خود, برای بسیاری از آنها زندگی شده است فقط در مورد جمعی زنده ماندن" ژانگ به من گفت. توانایی گرفتن سهام از زندگی و انتخاب در مورد آن به مرحله نهایی نیاز به این نوع از قدرت و مسئولیت است که بسیاری از چینی ها به حال هرگز.

در آغاز ممکن است Zhixia خواست به خانه بروم. وقتی که من تعداد بازدید او از ماه آینده با Meiying و Cuihe هر دو از آنها به من گفت که هیچ یک از پزشکان انتظار داشتند او را به زنده ماندن بیش از یک هفته پس از مرخص شدن. "آن را می گوید چیزی در مورد بدن و ناامیدی به زندگی" Meiying مشاهده بی سر و صدا.

Zhixia اتاق شد یک حرم به پسرش, آن, دیوار, گچ بری با طلا-و-قرمز دستاورد گواهینامه ها; یک میز و یک کمد شلوغ شد با قاب عکس از یک پسر با Zhixia گسترده بالا و گونه ها. هنگامی که ما در آمد Zhixia بود لبه پنجره رساند تا در بالشتک کشیدن بر روی تلفن خود را. پای او متورم شد و او ران استخوان آمده به شدت از زیر پنبه ضخامت پتو. سولین و او مشتاقانه گزارش شده است که در گذشته دو روز Zhixia خورده بود کمی بیشتر سوپ از حد معمول. زمانی که Meiying خواسته در مورد زخم بستر, سولین برداشته دخترش در کنار او به فاش کردن یک ضایعه بر پشت او سایه تیره موز.

من به دنبال سولین به آشپزخانه که در آن او تهیه پنکیک پیازچه برای ما و فرنی برای Zhixia. در حالی که ما منتظر آب به جوش من خواست تا او را در مورد برنامه ریزی برای آینده است. "Zhixia مشخص شده است که او می خواهد به سوزانده شود و نه به خاک سپرده شد," او گفت:. "او نمیخواهد به گزیده اشکالات زیر زمین است." چشمان او قرمز به عنوان او صحبت کرد و من به آرامی روشن است که من به معنای آینده: آنچه در مورد او داشتند ؟ سولین متوقف شد و نگاه کردن از سنگ کف. او به من گفت که برای پنج سال گذشته او در مورد هر چیزی اما دختر او. در خارج یک پیر مرد سرگردان به حیاط و چمباتمه پایین به نوشیدن از یک شیر آب. آن Zhixia پدر در قانون. "او نیمه ناشنوا و همسرش در گذشت چندی پیش" سولین به من گفت. "این خانه است یا Zhixia و من نمی خواهد که در یک محل زندگی می کنند. اما اگر من در اینجا او نمی خواهد که یک آشپز است. ما misshapen خانواده—دو سفید پدر و مادر بالا بردن یک یتیم." او لبخند زد خشگی به او گفت: اما پس از آن به یک تاب گریه. "من می دانم که من در حال حاضر دوخته مراسم تشییع جنازه او لباس اما من در واقع معتقدم که او می میرند" او گفت:. "من فقط می تواند آن را باور نمی کند."

Zhixia آویزان در هفده روز بیشتر. او در ژوئیه صبح با مادر و پسر در کنار او. پس از آن او نمی تواند آنها را تشخیص دهد و یا صحبت کردن یا بستن چشم او. اما در ژوئن روز که من تو را دیدم او شده بود "روز خوب" با توجه به سولین. نور خورشید بود که جریان از طریق یک پنجره باز بود و آن را ممکن است به تصور یک رشته از روز تابستان کشش برای همیشه لطفا برای. Zhixia می خواستم تنها به بحث در مورد یک امتحان ریاضی پسر خود را به تازگی aced های خیار و گوجه فرنگی بود که میرسید در حیاط خارج و یک رمان عاشقانه است که او در خواندن بر روی تلفن خود را. سولین سعی usher ما به آشپزخانه به خوردن ماکارونی در حالی که آنها هنوز هم داغ اما Zhixia چشم به طور ناگهانی سوسو باز. "نه, لطفا, don't let me be alone," او گفت:. همه متوقف شده بود اما Meiying که صعود بر روی تخت خم کردن نزدیک به Zhixia ، "شما تنها نیستید" او گفت:, نوازش Zhixia بازو با نوک انگشتان به طوری که آنها به نظر می رسید به سختی به چراندن پوست. "نه برای یک ثانیه." ♦



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netcutt.lyshrtco.detny.im
آخرین مطالب