من شده فکر کردن زیادی در مورد ادوارد هاپر. به طوری که دیگر stay-در-خانه من متوجه آنلاین. بصری بارد آمریکایی تنهایی—نه تنهایی یک maudlin طرح—صحبت می کند به ما جدا متحده این روزها با اتفاقاتی poignance. اما او همیشه انجام می دهند که همه گیر و یا هیچ بیماری همه گیر. Aloneness است خود را بزرگ تم طرف امریکا: نا امنی selfhoods در یک کشور است که تنها انتزاعی یک ملت است. "E pluribus unum" یک شکوه ایده آل thuds در "unum" هر روز در سراسر زمین. تنها قانون—ما یک سیاست وکلا—اعطا وحدت در ایالات متحده که ممکن است معقول بود بالکان منطقه ای حق حکومت داشتند جنگ داخلی شده است به طوری افتضاح به حذف این گزینه ، قیف را در منطقه جنوب شرق از نیویورک به بخش هایی از جدید انگلستان, اما او درخواست برداشت از ساحل به ساحل. متولد در Nyack در سال 1882 و در حال مرگ در سال 1967 بعد از نیم قرن در یک آپارتمان در میدان واشنگتن او نمی تواند امکان پذیر توسعه داده اند که او در هر فرهنگ است. افراد خود را—مؤثری افراد شوم اماکن خاص خود را در زمان. اما خود را در هنر است که در دو دهه به gestate قبل از تحکیم در نوزده-بیست سالگی است بی انتها و یا شاید زمان-رایگان: یک سری از یخ خشک ، بطرز عجیبی لحظات گفتن.
هر چند نامیده گرا قیف درستی یک نماد سرمایه گذاری هدف ظاهر با گره سودا ذهنیت. او قادر طراح و استادانه به عنوان یک نقاش از نور و سایه اما او بی رحمانه تابع لذت زیبایی به فشرده توضیحات—به عنوان متراکم اورانیوم—از چیزهایی که پاسخ به احساسات خود را بدون افشای آنها. تقریبا در هر خانه ای که او نقاشی من اعتصاب به عنوان یک سلف-پرتره با brooding ویندوز و تقریبا هرگز قابل مشاهده و یا باید یکی بود نشان داد دعوت از درب. اگر تصاویر خود را گاهی اوقات به نظر می رسد ناشیانه مجبور است که یک عیب نمی; آن را تضمین کند که او را تحت فشار قرار دادند ارتباطی ظرفیت نقاشی به محدودیت های خود را و سپس کمی فراتر از آن. او ما را به تنهایی با خود ما به تنهایی در نظر گرفتن نفس ما دور و نه از دست دادن آن را به عقب. در مورد افراد بشر به عنوان "تنها" evades خود حقیقت است. ما ممکن است دمدمی مزاجی اگر ما تا به حال به افرادی, اما—نگاه کنید!—آنها در حال انجام O. K., اما, گریم بسیاری خود را. فکر می کنم از ساموئل بکت معروف tag "من نمی توانم به. من رفتن." در حال حاضر حذف جمله اول. با قیف رفتن در یک انتخاب نیست.
من دیده نمی شود "ادوارد هاپر: نگاهی تازه به چشم انداز" زیادی نشان می دهد در به تازگی بازگشایی Beyeler بنیاد سوئیس برتر موزه هنر مدرن خارج بازل. من آن را خوب کاتالوگ ویرایش توسط متصدی نمایشگاه اولف Küster به مناسبت به اندازه کافی برای تأمل دوباره در هنرمند خیره نیروی. من تکیه نیز در خاطرات است که ما به احتمال زیاد سهم از مواجهه با "Nighthawks" (1942) و "اوایل صبح روز یکشنبه" (1930) بلکه واقعا چیزی از دست خود را. هنگامی که شما را دیده ام یک قیف آن باقی می ماند دیده تسلیم در چشم و ذهن شما را. دلیلی فراتر از سخت مشاهده و معتبر احساس استثنایی سبکی هوش و ذکاوت. قیف بود صریح و روشن در این نمره و گفت: در سال 1933 "من در حال حاضر سعی من احساس در چه مشرب ترین و موثر شکل ممکن است به من." برافروخته با پرسش از آنچه در آثار او به معنای او squelched یک مصاحبه توسط گفتند: "من هستم پس از من." این گفته نشان دهنده بدهی های خود را به اروپا رمانتیسم و سمبولیسم که او جذب می شود و در عمق جنگل به دور از هر سبکی resemblances. بسیار با سواد او خواندن و بازخوانی قرن نوزدهم آلمان و فرانسه شعر تمام عمر خود را. انسانی که آزادی در یک رئالیست حالت نقطه به یکی از مورد علاقه خود را پیشینیان گوستاو کوربه. و برخی از سوختن شدت در قیف قرار می دهد من در ذهن تئودور Géricault جز کوبیده خواهد شد به استاتیک نمایش یکنواخت و خسته کننده actualities. قیف وارد یا قاچاق برخی از احساسی قدرت از سنت های اروپا به بی رحم خاک آمریکا.
پس از مطالعه در نیویورک با رابرت هنری و دیگر مربی از Ashcan مدرسه که خطاب مدرنیته بومی رئالیسم او تا به حال سه sojourns در پاریس. او وجود دارد شبیه سازی جزئی و پست امپرسیونیست با بی قراری تغییرات مربوطه به اهنگ صدا در تضاد و خارج از ماشین چین دهنده ترکیب. بازگشت به خانه در حالی که حمایت خود را به عنوان یک تجاری تصویرگر او در بر داشت یک راه رو به جلو از طریق اچ. به شدت امضا گاو آهن ها و پیش پا افتاده خانه در "چشم انداز آمریکایی" (1920) presaged جهت که بر خلاف هر یک از معاصران خود. نزدیک بود خود را عارفانه تمایل آشنایی چارلز Burchfield که دارای شور و شعف درمان unprepossessing سایت در غرب ایالت نیویورک به خوبی اطلاع رسانی روند امروز در میان نقاشان جوان به سمت قوی نمایندگی. کمتر imitable قیف هرگز متوقف به نفوذ تفکر حداقل پس از آن هنرمندان است. Willem de Kooning به عنوان Küster بازگو در کاتالوگ ستایش او را به یک مصاحبه در سال 1959. د Kooning اشاره شگفت انگیز اثر شتابزده خار جنگل در پس زمینه از "کیپ کاد صبح" (1950) که در آن یک زن دیده می شود از طرف خم شدن به جلو در یک پنجره و خیره شدن چیزی فراتر از تصویر سمت راست: "جنگل واقعی به نظر می رسد مانند یک جنگل مانند شما به نوبه خود بر روی آن وجود دارد و آن این است که مانند شما به نوبه خود و در واقع آن را ببینید." که بر روی علامت با قیف: thereness می شود که hereness در چشم بیننده و ذهن است.
یک کاتالوگ مقاله توسط David M. لوبین های محترم محقق تاریخ هنر در رابطه با فرهنگ عامه باعث می شود یک ارتباط است که من اغلب فکر می کردم در مورد خودم: قیف و آلفرد هیچکاک. این تکان شدید و سخت نقاش و بریت cinéaste نمایش تشابه قابل توجه به عنوان بصری قصه گوهای. هیچکاک یادگیری تجربه آمریکا از ابتدا و پس از مهاجرت به هالیوود در سال 1939 در سن سی و نه اذعان به نفوذ است. این بیتس در فیلم "روانی" بازتولید با ساده در حال حاضر مناسب شوم ویکتوریا در هاپر "خانه توسط راه آهن" (1925). لوبین کنسانتره در suspenseful روایت تاکتیک های که من می بزرگنمایی برای پوشش روش ترکیب و جنبه های خلق و خوی. هیچکاک storyboarded صحنه و عکس برای فیلم های خود را. قیف (اتفاقا یک معتاد طرفداران) تا آنجا که همین برای نقاشی های خود را. من یک بار به بازرسی یک پشته از مطالعات است که او ساخته شده بر روی کاغذ. برخی از ورق های با مته سوراخ کردن تنها مستطیل کشیده: به دنبال حق نسبت به آنچه او در ذهن داشت. پس از آن وجود دارد congeries از جزئیات است که با او امتحان در اثر بدن خاص قطعات و ویژگی های معماری و یا دیگر عناصر است که می تواند بافتنی به دراماتیک کل. هر دو او و هیچکاک با هدف برای صحت و ناگهانی از مناظر که فشرده سازی در قبل از تصور چشم انداز. هر می دانستم که احساس—چرا که او احساس می کرد که تلاش خواهد ماشه در بینندگان است.
هیچکاک سهام با قیف یک تمایل برای روابط نامطلوب از پس زمینه به foregrounds در تصویری فضا: شاید کسی یا چیزی است که نسبتا بی ضرر است در این نزدیکی هست و چیزی کمتر آرام بخش است که از ان است. لوبین ارائه می دهد به عنوان مثال از "North by Northwest," از دور محصول-گرد هواپیما در محل کار "که در آن وجود ندارد محصولات زراعی است." در برخی از تصاویر از سکونتگاههای روستايی توسط قیف جنگل (مانند کسانی که در "کیپ کاد" صبح) و یا توپوگرافی تشکل های ماهرانه تهدید یک انسان نفوذ. اما در هیچکاک می کنند و در قیف را به خصوص دلسردکننده ارتباط از دور به نزدیک است که اغلب معکوس و چه مرموز, اگر نمی شوم, می شود یکسان با ما نقطه نظر. چه هستند که ما در اینجا انجام می دیدن که ؟ اطفاء شهوت با نگاه—غم انگیزترین هیجان—ممکن است پیشنهاد. عاطفی تقلا از بسیاری از هیچکاک شخصیت ها و همه هاپر نیاز خود را به ناآگاهی از بودن در نگاه. برای دیدن آنها را در یک مسئولیت عجیب و غریب. قیف اغلب تولید خبري حتی در unpeopled مناظر و نماهای ساختمان ها به عنوان اگر ابتلا به طبیعت و زندگی defenselessly در معرض در بی نظمی mundanity یا کثافت کاری. انگلستان و سواحل ، lighthouses و بادبانی که او نقاشی در تابستان, گشت و گذار, پیاده نسبتا آسان است. او آنها را دوست داشت. اما آنها هم احساس گرفته با تعجب به تصویر کشیده شده از زاویه های عجیب و غریب دید. بدون قضاوت در گذشته هر کسی یا هر چیزی یک راه یا دیگری. این واقعیت برهنه از وجود آنها تحریک آمیز به اندازه کافی. "چرا چیزی وجود دارد که به جای هیچ چیز ؟" کیهان شناسان تعجب می کنم. قیف است همه گوش برای پاسخ.