هر چند هفته من صرف شب در یکی از بیمارستان کودکان در لس آنجلس. من تسکینی-دکتر مراقبت از بخشی از یک تیم است که می بیند بچه ها با پیچیده بیماری های مزمن و آثار خود را همراه با دیگر ارائه دهندگان مراقبت به آنها را کاهش دهد عاطفی و معنوی با درد است. اما من کمک کند در حال حاضر و پس از آن در استخوان-مغز-پیوند (B. M. T.) واحد زمانی که یک پزشک مورد نیاز در یک شبه تغییر است. کودکان خود را در پیوند به زودی پس از آنها بستری و حداقل یکی از والدین را به ماندن با آنها را از طریق تمام دوره بستری شدن در بیمارستان. زندگی-روش صرفه جویی تا حدودی anticlimactic—آن را از لحاظ فنی شبیه به یک خون. اما بلافاصله پس همیشه مملو از خطر و گاهی مملو از عوارض.
در هر شب معمولی من shuffle affably در اطراف آن به شکل نعل اسب ward, سلام به خانواده ها قبل از آن خیلی دیر است. من در بررسی با پرستاران در طول شب. من بحث را به آزمایشگاه زمانی که آنها باید فوری اطلاعات به تصویب در. من تماس را از پدر و مادر که کودکان در خانه و پس از فارغ التحصیلی به صورت سرپایی برنامه باید برخی از نشانه جدید و کسانی که نیاز به راهنمایی در مورد چه باید بکنید بعد. من آموزش دیده به عنوان یک متخصص اطفال بود اما تنها من فاستر صفحه اصلی در پزشکی است. من یاد گرفتم به یک بیمارستان روحانی امیدوار است که من آن را بهتر انکولوژیست, اما آن را به من تبدیل به یک کار کاملا متفاوت از نوع دکتر. من از دست pediatric oncology, اگر چه, و من دست به خصوص جامعه به ویژه از B. M. T. بخش است. هر کودکی که به بستری وجود دارد باقی می ماند برای حداقل دو یا سه هفته و برخی از آنها ماه ها است که باعث می شود بسیار غنی تداوم مراقبت. مراجعه به یک خانواده را در اتاق بیمارستان شروع به احساس می کنم مثل یک سفر به اتاق نشیمن خود را به عنوان اگر همه ما نه تنها راه رفتن در داخل و خارج از, مراقبت از خود, اما در داخل و خارج از زندگی خود را.
البته شده است وجود دارد هیچ چیز عادی در مورد کار در بیمارستان به تازگی تحت همیشه تیره سایه coronavirus بیماری همه گیر. من به یاد داشته باشید شیفت من این هفته گذشته نسبتا دلپذیر در سطح بالینی درام—هیچ کس تا به حال مشکل در تنفس هیچ کس نمی کردم تب و هیچ کس حتی یک راش—اما آن را عجین با اضطراب باردار تنش که به نظر می رسید بیشتر برجسته آرام. ما می خواهم در حال حاضر آغاز شده به تسلیم برخی از برنامه ریزی پذیرش برای کاهش حجم در بیمارستان (ما پیش بینی است که ما را به احتمال زیاد دریافت کودکان از بزرگسالان بیمارستان برای کمک به آنها ایجاد افزایش ظرفیت) بنابراین بسیاری از اتاق ها خالی بودند تخت ساخته شده immaculately پشت درب های شیشه ای مانیتور جلا و gleaming متری از سیم و لوله منظمی مارپیچ و آویزان. بیش از همه در این بیمارستان وجود دارد نشانه هایی از تغییر حتی در کافه تریا که در آن منطقه صندلی بسته شده بود پایین و سالاد بار تا به حال به طور ناگهانی مؤثری به مؤسسان پلاستیک پیچیده تکه کاهو و کلم بروکلی و گوجه فرنگی گیلاس در جفت است. آن را مانند به نظر می رسید همه چیز متفاوت بود و مانند همه چیز هنوز هم مورد اتفاق می افتد.
من صرف آن شب را در این بخش به عنوان یک خرج کردن-هدف قرار دادن پیوند hospitalist اما من سعی می کنم برای حفظ و مراقبت تسکینی در وضعیت من. من سعی می کنم در حال حاضر در راه است که نظم و انضباط به من آموخت برای مردم امید و ترس حتی در یک گفتگو در مورد یک تب و یا بثورات جلدی. قصد من دیگر شب نبود مختلف هر چند در عمل همه چیز بود متفاوت تغییر داده که در همه جا حاضر اضطراب و تنش. هدف من در حد معمول شب برای رفتن به بسیاری از اتاق را به شما معرفی خودم به بیماران و پدر و مادر و آنها را به یاد دارد که یک پزشک در این بخش یک شبه, برای پاسخ به سوالات و یا فقط به صحبت. در حال حاضر که از نوع شبه اجتماعی دیدار به نظر می رسید مانند بی پروا حماقت. هفته گذشته من با ارسال تبریک از طریق پرستاران به جای. من زدم در درب های شیشه ای. من دست تکان دادند. و هنگامی که من برروی آن بکشید دور من اتفاق افتاده است به گرفتن یک مادر در راهرو به من گفت: سلام از راه دور.
به عنوان او شسته دست خود را در سالن سینک—پدر و مادر باید همیشه شسته دست خود را برای حداقل دو ساعت قبل از آنها را در اتاق کودک—مادر به من گفت در مورد سفر خود را به فروشگاه مواد غذایی تکان دادن سر او به عنوان توضیح داده شده در قفسه های خالی که در آن همه ماکارونی و برنج و کاغذ توالت استفاده می شود. اگر فرزند او پذیرفته شده بود با ما برای بسیاری از به طور فزاینده ای ماه خسته کننده او گفت که امشب او احساس سپاسگزار برای تاخیر در گرفتن خانه است. او احساس بسیار امن تر در اینجا از او خارج است. من راننده سرشونو تکون دادن و پس از آن او راننده سرشونو تکون دادن و پس از آن ما با لبخند ناشیانه در هر یک از دیگر به عنوان او به پایان رسید.
وجود ندارد بسیاری از truisms در مراقبت تسکینی یک تخصص پزشکی است که ممکن است بهترین توان بطور گسترده به عنوان یک چند رشته ای تلاش برای دیدار با مردم که در آن آنها به عنوان آنها آشتی خود را به بحران شخصی و برای کمک به آنها در تشخیص آنچه مهم به آنها و سپس شدید تلاش خود را به ترتیب—و یا فرزند خود را—به مراقبت های پزشکی به طوری که آن را پشتیبانی و جشن خود ارزش و تشخص خود را و زندگی خود را صرف نظر از اینکه آیا یا نه آن زندگی می کند را می توان نجات داد. هیچ فرمولی راه برای دیدار با بیماران و خانواده های که در آن آنها را در مقابله اما در آموزش من یاد گرفتم چیز خاصی گفته نشده مانند "من می دانم آنچه شما در حال رفتن را از طریق" یا "هیچکس بیشتر از آنها می تواند اداره کند" و یا به خصوص "همه چیز در حال رفتن به O. K." شما باید بگویم چنین چیزی تنها یک بار هرگز به ذهن آن است که آیا صحبت از امید و یا تجربه به یاد بگیرند که چگونه آن را می تواند یک فرد احساس بی سابقه و نهان در خود گمگشتگی و رنج, چگونه آن را می توانید آنها را خشمگین. و در عین حال کار کردن با خانواده در طول ماه و سال به شما می آموزد به این امید که زندگی reconstitutes در طرف دیگر فاجعه است و مردم می توانند پیدا کردن شادی در زندگی دوباره در سمت دور از غیر قابل تحمل از دست دادن. در تسکینی-مراقبت روبرو می شوند—که واقعا هر بالينی برخورد مجموعه در فاجعه چه سریع یا آهسته—شما می توانید سعی کنید به دانستن چنین چیزهایی را در قلب خود را. شما نمی توانید می گویند آنها با صدای بلند اما شما سعی کنید بهترین شما می توانید به نگه دارید و به آنها به خاطر بیمار خود را.
من نمی گویم هر چیزی را که مادر در سینک در مورد همه چیز تبدیل همه راست و یا از طریق آن بخشی از من به شدت تیره و تار در برابر آموزش من به برخی از حرکت اطمینان برای هر دو ما است. از همه مهمتر نه او. اما چیزی در او استقرار و خود را بی دست و پا لبخند مرا تصور کنید و یا به درک که او برگزاری مرتب کردن بر اساس همان فضا برای من است که من می خواستم برای نگه داشتن برای او. و بهتر است که به من اطمینان در برابر ترس من شده بود و حمل در اطراف تمام هفته نسبت به کسی که تا به حال جان سالم به در برای ماه تحت مستقیم تهدید از دست دادن همه چیز در جهان است که او با ارزش ترین ؟
من فکر می کردم هر روز از زمانی که من در تلاش برای شامل من ترکیب نگرانی اطراف آن هفته آینده در ایالات متحده و جهان, مورد عجیب محور که در اطراف همه ما در نهایت به نوبه خود به عنوان ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی—هر یک از ما می شود یک بیمار در زمان. در زمان هر یک از ما از دست می دهد مردم ما عشق به بیماری است. معمولا ما وجود دارد یکی یکی اما به نظر من حالا که ما همه به طور ناگهانی تبدیل در یک بار به عنوان اگر آن را بی دست و پا به لبخند شد و گفت: به من و به تمام حرفه ای نیمی از بیمارستان به غیر از بیماران "به دنیای من خوش آمدید." در ادراک یا طرح او بود گفت: این بسیار سخاوتمندانه دلسوزی برای من اضطراب به صورت ترس من در حال به چالش کشیده به قبول خود من پزشکی, پزشکی مراقبت تسکینی که پناهگاه من به عنوان یک فکری و عاطفی و معنوی خانه در داخل بیمارستان و خارج از آن. من می دانم که بهتر از گفتن چنین چیزهایی به بیماران و یا خانواده ها و من می دانم که بهتر از آنها می گویند به خودم یا به خانواده خود من. اما من می توانید سعی کنید به من آموزش داده شده است را به ضمیمه به خودم امید همیشه بیش از حد شکننده به صحبت با صدای بلند که همه ما ممکن است یک روز در نهایت در برخی از پاره transfigured راه—O. K.
راهنمای Coronavirus
- چگونه برای عمل اجتماعی فاصله از پاسخ به یک بیمار همخانه به جوانب مثبت و منفی از سفارش غذا.
- چگونه مردم را به مقابله و ایجاد گمرک در میان یک بیماری همه گیر.
- آنچه در آن به معنی برای مهار و کاهش شیوع کروناویروس.
- چقدر از جهان است که به احتمال زیاد به قرنطینه?
- دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن در زمان coronavirus.
- Coronavirus است به احتمال زیاد به گسترش بیش از یک سال قبل از واکسن می تواند به طور گسترده ای در دسترس است.
- ما همه وحشت غیر منطقی خریداران.
- عجیب و غریب ترور از تماشای coronavirus را رم.
- چگونه بیماری های همه گیر تاریخ را تغییر دهید.