چیز خوب در مورد داشتن مرحله IV سرطان است که هیچ کس فکر می کند شما bellyaching هنگامی که شما در مورد آن شکایت. آن روز زمینه برای ناراضی. شما در اطراف سرگردان غرغر به خودتان "مرحله IV سرطان! آن را می تواند بدتر؟"
ریلکه به ما آموخت نه به دنبال پاسخ اما به عشق ، مشاوره خوب است. در حال حاضر من گیر کرده در خانه من غرغر, "مرحله IV سرطان در طول یک بیماری همه گیر! می تواند از آن هر—oh, ذهن هرگز."
من یکی از مردم همه از این اجتماعی فاصله است کمک به زنده ماندن تا کنون. من متعلق به این گروه از مردم—بیماران ضعیف—که برخی از محافظه کاران گفته اند باید پیشنهاد خود را به کوروناویروس. من بخشی از "درمان" که نباید بدتر از "مشکل" با توجه به دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن. گلن بک به نظر می رسد فکر می کنم ما باید نشان دادن میهن پرستی ما داوطلبانه به کشته شدن توسط ویروس به جای "کشتن این کشور است."
من آمده ام نزدیک به مرگ است چند بار و من نمی ترسم دیگر فقط غمگین. من مانند یک خبرنگار جنگ و یا یک قاتل—همه نیاز من تماس بگیرید و من رفته در شب. من آرزو می کنم من تا به حال چیزی مفید برای گفتن در مورد ترس; برای مدت زمان طولانی من خیلی وحشت زده که من به سختی می تواند نفس کشیدن. به نوعی شما به آن استفاده می شود.
اما اگر من بمیرم از coronavirus از آن خواهد شد یک مطلب غیر ضروری مرگ در آمریکا. هر اپیدمیولوژی در جهان هشدار داد ما گیر از آمدن ما هنوز کاملا آماده نشده است. و حتی پس از فرمانداران و کارشناسان بهداشت و درمان انجام این شاهکار شگفت آور از گرفتن تعداد زیادی از آمریکایی ها به ماندن در خانه مغلوب ساختن پیشی جستن در ادامه به آنها را تضعیف کند.
در ماه مارس او خسته شدم و شناور این ایده است که ما همه می خواهم فنر با عید پاک. در پارک مرکزی شد یک بیمارستان صحرایی و یخچال کامیون در حال حرکت بودند از طریق شهر نیویورک است. عید پاک—پیروزی بر مرگ آمد و رفت. ما کوک کردن رئیس جمهور و گوش تنها به کارشناسان. کارشناسان گفت: ما نمی گرفتن هر زمان به زودی.
زمانی که من تشخیص داده شد که مبتلا به سرطان وجود دارد گوشی های هوشمند است. مادرم تا به حال کارآمد کمی دوربین را در کیف پول خود را و; پدران انجام عظیم دوربین های دیجیتال با لنزهای زوم که آنقدر پیچیده است که پدران همیشه از دست رفته لحظه ای بزرگ و التماس بچه ها به restage آن است. چرا که از یک مادر دوربین من یک عکس از آخرین روز زندگی من.
من یک chaperone برای یک پیش دبستانی زمینه سفر به لس آنجلس آتش نشانی موزه. (البته من; من عاشق همه چیز در مورد داشتن بچه های کوچک است. من عاشق رفتن به کتابخانه و پارک و به مینیاتور راه آهن در گریفیث پارک و من عاشق تماشای Clifford the Big Red Dog و دروغ گفتن در یک پتو در حیاط جلویی گذشته خواب به دنبال ستاره.) در آن سفر زمینه اچ اتفاق افتاده است به ضربه محکم و ناگهانی یک عکس از من صحبت کردن به یکی از پسران دوقلو.
من هنوز هم احساس غم وقتی که من در آن نگاه کنید. وجود دارد من خیلی خوشحال و—تا آنجا که من می دانستم—سالم. و وجود پسر کوچک من در آخرین روز از دوران کودکی خود را قبل از او تا به حال به درک ترسناک ایده ها و کلمات است. جوآن Didion نوشت: "از آن آسان است ببینید آغاز همه چیز سخت تر به پایان می رسد." اما در این مورد پایان همه چیز بسیار روشن است: زندگی ما تغییر کرده و تغییر ماند—روز پس از آن که زمینه سفر.
پس از آن شمارش زندگی من در فارغ التحصیلی است. من نشسته در ردیف عقب از فارغ التحصیلی پیش دبستانی تلاش برای گریه که به معنای متوقف کردن خودم از گفتن این کلمات این می تواند تنها فارغ التحصیلی من رفتن به. هر کس دیگری بود به طوری شاد و شلوغ بود اما در دور محل و نمی تواند به عقب بر گردیم.
از ماه ژوئن 2020: توماس لینچ در چه طول می کشد نفس ما دور
پسران فارغ التحصیل از مهد کودک سال آینده و من وجود دارد—زدم از یک سال از درمان طاس اما شروع به بهبود می یابند. من ساخته شده آن را از طریق اول و درجه دوم و من فکر کردم شاید من می تواند شلیک به صورت ابتدایی-مدرسه فارغ التحصیلی اما هنگامی که پسر بودند و در کلاس سوم سرطان من آمد. که یکی باید به من. اگر این اتفاق افتاده بود چند سال قبل از آن احتمالا. اما علم یک قدم جلوتر از من.
مدت ها پیش وقتی که من هنوز هم یک فرد جوان بدون یک فکر واحد از سرطان یک دانشمند به نام دنیس Slamon نشسته بود در آزمایشگاه خود در دانشگاه UCLA و او تا به حال یک ایده است که یکی از تهاجمی ترین اشکال سرطان پستان از نوع مشخص شده توسط افزايش بيان ژن HER2/neu می تواند تحت درمان با یک آنتی بادی به نام Herceptin. داستان مبارزه خود را برای دریافت بودجه تحقیقات و زنانی که داوطلب برای شرکت در آزمایشات بالینی شده است گفت: بسیاری از بار. این داستان یک لجبازی دانشمند بود که مطمئن شوید که او بر روی چیزی و چه کسی نمی خواهد متوقف کردن تا زمانی که او تا به حال کمک های مالی و اطلاعات آن را اثبات کند.
زمانی که من تشخیص داده شد Herceptin تا به حال فقط تایید شده برای استفاده محدود در نوع سرطان است. این عمل که در آن من درمان شد و اجازه داده شد تا آن را به من در زیر برخی از پروتکل های: من آن را با من شیمی و باقی مانده بر روی آن برای یک سال. بود که تقریبا به اندازه کافی بلند.
پنج سال پس از تشخیص من شانس من زد: یک متاستاتیک عود با تومور در ریه ها و قفسه سینه و کبد است. من تقریبا به عهده گرفت که آن را برای من بود. اما من یک زن و شوهر از راهنمایی های خوب.
برای اولین بار بود که از یک پرستار انکولوژی من عمل که خود را به خطر انداخته کار را با بستن درب اتاق امتحان و نشان می دهد که من دریافت نظر دوم. دوم این که زندگی من را نجات داد بود از کسی که می داند زیادی در مورد سرطان: "شما باید برای به دست آوردن نزدیک به علم است."
علم در UCLA که در آن Slamon و تیم خود را از محققان تغییر سرنوشت میلیون ها نفر از زنان است. من سمت چپ خصوصی عمل شد و بیمار از یک جوان درخشان متخصص در Slamon آزمایشگاه سارا Hurvitz. من سابق انکولوژیست پیشنهاد کرده بود من برش کبد است. Hurvitz به هیچ وجه قصد از انجام این کار. او را به من شش درمان شیمی درمانی; نیمه راه از طریق من دریافت یک اسکن برای دیدن اگر آن مشغول به کار بود. در درمان سرطان مدال طلا است پیدا کردن آن است که تومور در حال کوچک شدن هستند. نقره و که می خواهم یک مدال نقره?—این است که شما در حال ثبات است. هیچ برنز.
روز من و همسرم سوار به انتصاب که در آن Hurvitz خواهد به ما بگویید که نتایج حاصل از اسکن یک تجربه بود از اضطراب و ترس من نمی تواند انتقال. ترس شما احساس می کنید زمانی که شما در حال انتظار برای شنیدن نتایج یک سرطان اسکن متفاوت است از زمانی که شما در معرض خطر فیزیکی. شما باید همان آدرنالین بیش از حد, اما شما نمی توانید به مبارزه یا پرواز. شما حتی نمی توانید یخ. شما باید برای نگه داشتن قرار دادن یک پا پس از دیگری: برای خروج از پارکینگ به لابی به آسانسور. شما باید به یک پرستار بررسی اعضای حیاتی و موثر بدن خود را و شما را مجبور به نشستن در جدول با کاغذ سفید.
سارا Hurvitz در آمد. همه تومورهای رفته بودند. غیر قابل کشف در اسکن.
من و همسرم نزدیک به غش. ما رفت و به یک هتل بود و کوکتل—که "یک ایده خوب نیست در شیمی" من تا به حال بارها و بارها گفته شده است. کسانی که کوکتل شد بهترین ایده از زندگی من است.
من به پایان رسید و درمان و هر سه هفته من رو تزریق Herceptin. با این مداخلات من لذت بردم بهبودی کامل است که 11 سال به طول انجامید. آیا شما می دانید آنچه در آن است برای یک مادر از کودکان در سن مدرسه باید با توجه به 11 سال بهبودی? و این نتیجه مستقیم از UCLA دانشمند که هرگز داد.
در حال حاضر من اینجا هستم—اینجا همه ما—با سلامت ما در دست دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن, M. D. زمانی که کروناویروس در افق ظاهر شد او نیست و نزدیک به علم است. او تمسخر علم است. او گفت: در سراسر وحشت ویروس و انتقاد از پاسخ او شد بزرگ جعل; او گفت: وقوع خواهد شد و با آب و هوای گرمتر در مارس; او گفت: ویروس نداشت جدی تر از شایع آنفولانزا; او گفت: وجود دارد خواهد بود یک واکسن به زودی; او گفت: این ویروس به طور ناگهانی ناپدید می شوند "مثل یک معجزه"; او گفت: وجود دارد مقدار زیادی از "زیبا" آزمون و هر کسی که می خواست یکی می تواند به او گفت: تعدادی از ایالات متحده عفونت قرار بود "قابل ملاحظه ای پایین نیست.او گفت: "یک داروی ضد مالاریا در درمان COVID-19 و FDA مورد تایید بود آن را برای استفاده با نسخه پزشک. او گفت: وجود دارد تنها 15 بيمار مبتلا به COVID-19 در آمریکا و شماره "در عرض چند روز در حال رفتن به پایین به نزدیک به صفر است."
او گفت: "این یک کار خیلی خوب انجام داده ایم."
پس از من آن را به پسران من' ششم با درجه بالا فارغ التحصیلی مدرسه, من فکر کردم من می خواهم که در کیسه. اما من مریض شدم دوباره در سال گذشته زمانی که آنها جواب بدهد. پس از اخبار بد اسکن, من به دکتر گفت من می خواهم او را در دو هفته—من در راه من به ایتالیا برای دیدار پسر من بود که مطالعه وجود دارد. هنگامی که شما تا به حال سرطان به اندازه کافی بلند شما متوجه شما نمی توانید خاموش کردن هر چیزی.
جزئیات: همسر من در حال مرگ بود و ما نمی بگویید که فرزندان ما
دوم عود و متاستاز سرطان است که همیشه یک معامله بزرگ خواهد شد و من در درمان برای بقیه زندگی من است. اما HER2 امکانات در حال حاضر نگه می دارد به اندازه کافی مواد مخدر است که من می تواند برای سال های بسیاری است. علم باقی ماند تا یک گام جلوتر از من.
زمانی که من برای اولین بار یاد گرفتم من تا به حال سرطان, یک دوست به من گفت که حتی در طول شیمی من هنوز هم باید در زندگی من است که من هنوز هم برو جلو هنوز انجام چیزهایی که من می خواستم برای انجام. من را باور نمی کند ، من به تازگی به نگاه را از طریق همه ما آلبوم عکس—چیزی است که من هرگز فراموش زیرا من احساس می کنم خیلی غم انگیز در مورد آنچه اتفاق افتاده است—و من مبهوت از آنچه من تو را دیدم. من نمی دیدن تصاویری از دو غمگین پسران. من دیدم تصویر بعد از تصویر دو پسر با لبخند در چهره خود, تصاویر از تعطیلات و بازی فوتبال و کلاس های هنری و سرگرم کننده بود در نوسان بزرگ در مجموعه من در Costco زمانی که من برای اولین بار مریض شدم. در Costco آن را نگاه کرده بود معقول اندازه. ما در حیاط خلوت کوچک آن نگاه مانند محل سکونت ساختمان بالا رفته بود. این نگاه مسخره است. و پسران آن را دوست داشتم. به دنبال در همه این تصاویر متوجه شدم چیزی: این زندگی من بود ، من پسر بهترین دوران کودکی من احتمالا می تواند.
یک سال پیش من نشسته بر روی نیمکت با تلفن من در دست من انتظار به جای تماس: کوه ورنون گراند هتل که در نزدیکی کنیون کالج می پذیرد رزرو دقیقا یک سال قبل از فارغ التحصیلی و کتاب در یک ساعت. من از طریق و گفت: چیزی است که من هرگز قبل گفت:: "من می خواهم یک مجموعه لطفا." رزرو هتل و سوئیت در اوهایو مرکزی است نه حرکت بزرگ آن خواهد بود در ونیز, اما آن را به معنای چیزی است که برای من. من می خواهم آن ساخته شده است.
امروز شوهرم به نام به واگذاری این مجموعه به دلیل فارغ التحصیلی مراسم به تعویق افتاد. هیچ کس نمی داند برای چه مدت. شاید من به پسران من' کالج فارغ التحصیلی و شاید من نمی خواهد.
مرحله IV سرطان در طول یک بیماری همه گیر که دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن است رئیس جمهور! آن را می تواند بدتر ؟ هیچ.
مربوط به پادکست
گوش دادن به Caitlin فلاناگان بحث در مورد این داستان بر فاصله اجتماعی, اقیانوس اطلس's پادکست در مورد زندگی در همه گیر:
مشترک شدن فاصله اجتماعی در اپل پادکست ها و یا Spotify در (چگونه به گوش دادن)
این مقاله به نظر می رسد در ماه ژوئن 2020 نسخه قابل چاپ با تیتر "آخرین روز از زندگی من."
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.