یادداشت سردبیر: این برای اولین بار در یک سری از شروع آدرس راه اندازی شده توسط این اطلس برای دانش آموزانی که نمی خواهد بود قادر به حضور خود فارغ التحصیلی به دلیل بیماری همه گیر.
کلاس 2020:
که من اینجا ایستاده در این شکوه صبح بهار, پوشیدن من بعد لباس خواب و خیره از پنجره به بیرون در سطل زباله, من نمی تواند کمک کند فکر که چیزی اشتباه است.
آیا قرار است به برخی از کیک ورق درگیر است ؟ در این سال من حدس می زنم.
این شده است یک فصل وحشتناک ضرر و زیان است. مردم از دست داده اند و زندگی خود و خانواده های عزادار. دیگران از دست داده اند شغل خود را از پس انداز خود را برنامه های خود را برای آینده است. بسیاری از شما من می دانم این چیزها رنج می برد بیش از حد. با ضرر و زیان است که منظور از آن ممکن است به نظر می رسد بیهوده و بیمعنی به احساس غم در مورد از دست دادن خود را در مراسم فارغ التحصیلی. اما من فکر نمی کنم. کالج فارغ التحصیلی است یک معامله بزرگ آن مهم است. و برای چند دهه ما را جشن گرفته و آن را در همان رسمی راه—با شکوه و شرایط و واژگان از شرایط ویژه—دانشگاهی لباس شاهانه یا فاخر; پردازش پایین راهرو; اعطا درجه. ما می خواهیم روز به طور مجزا تردید و مرتبط به بی شماری مراسم از گذشته است. مهم نیست که چگونه بسیاری از فارغ التحصیلی من شرکت—و مهم نیست که چگونه بسیاری از بدون هیچ زحمتی آن را به یک فضای پارکینگ و گرفتن اتوبوس شاتل و پیدا کردن یک صندلی که خط از فارغ التحصیلان در نهایت به نظر می رسد و شروع می شود که آخرین پیاده روی طولانی به عنوان دانشجویان من احساس می کنم ممکن است گریه.
اما شما نمی توانید به این رویداد بسیار ویژه چهار سال در ساخت. چرا که نه ؟
چون سابقه شما را در بر داشت.
یک رویداد است که تغییر روش زندگی ما گسترده شد در سراسر جهان و در آن شما را در بر داشت. خود را به عنوان طولانی, عجیب و غریب, رخصتی بهار تمدید شد هفته به هفته, حقیقت شروع به حل و فصل در: شما هرگز به رفتن به کالج. نه به عنوان یک دانش آموز به هر حال. که بخشی از زندگی خود را به پایان رسید و شما هرگز به خداحافظی به آن است.
تاریخ نیز یافت می شود پدر من زمانی که او در کالج او یک دانشجوی سال اول نه ارشد. او یک دانش آموز جدید در کالج امهرست و او فکر کرد که آن بهشت است. او در نهایت از سرکوب مذهب کاتولیک او می خواهم با او احاطه رایگان متفکران و او در گذشته در یک محل که در آن استعداد بزرگ خود را—نوشتن—ارزش بود و بالاتر از همه دیگران است.
این بود که در روز زمانی که شما خود را فرستاده رختشویی خانه به مادر خود را, عینک کت و کراوات به کلاس با حضور اجباری کلیسای پروتستان و هر چیزی دیگری که دین از دانش آموزان گفت: شما را به انجام.
این بود که یک مدت طولانی و طولانی پیش ، سال اول توماس فلاناگان. آیا من ذکر آن را 1941?
او فکر کرد که او در نهایت اما سابقه او را در بر داشت.
آن دسته از دانش آموزان می دانستند که جهان غرش در اطراف آنها بودند در یک کالج نیوانگلند تحصیل شاعران و فیلسوفان و آن را آسان به تصور کنید که جهان دور.
اخبار از بمباران پرل هاربر وارد بر یک یکشنبه شب در ماه دسامبر. صبح روز بعد—دوشنبه, دسامبر 8—تقریبا هر انسان در دانشگاهی که راه می رفت به شهر انتخاب شاخه ای از نیروهای مسلح و داوطلب خدمت سربازی.
به زودی به اندازه کافی, من نوجوان بود پدر در افسر نامزد و سپس او در یک ویرانگر در اقیانوس آرام. وجود دارد هیچ شاعران یا فیلسوفان در آن کشتی و یا شاید تنها وجود دارد شاعران و فیلسوفان. اما قطعا وجود دارد, تاریخچه روز پس از روز از آن.
در حال حاضر یک نسل کامل از مردان میانسال نمی توانید به اندازه کافی از جنگ جهانی دوم است. آنها می توانید از صد مستند در آن آنها می توانید به بحث در مورد آن را برای ساعت.
پدر من هرگز در مورد آن صحبت کردیم. او فقط گفت: برخی از داستان های خنده دار و—بیشتر یا کمتر-سازمان ملل متحد مورد بحث نگهداری می شود قدیمی, ژاپنی, تفنگ حلق آویز از یک میخ بر میز نوشتن.
من تا به حال بهره صفر در پدر من جنگ تجربه و خوب بود با او. من فکر می کنم او صرف بقیه عمر خود را در تلاش برای فراموش کردن آن است.
اما من فکر می کنم که داستان تمام مردان جوان که به دور از کالج و به سوی یک جنگ است. یک بار من او را در مورد آن: "پدر در آن روز هنگامی که شما به شهر رفت و داوطلب خدمت سربازی در نیروی دریایی, چه چیزی شما را پس از آن؟"
او در نگاه من به عنوان اگر من می خواهم پرسید: یک سوال احمقانه و به سادگی گفت: "من رفتم به کلاس."
که چیزی است که شما انجام بیش از حد. رفتم تو کلاس.
شما رفت به کلاس خود را در دوران کودکی اتاق خواب و در پدر و مادر خود را' میز آشپزخانه نشسته و در مقابل مراحل را برای پیدا کردن یک کمی حریم خصوصی. شما آن را با کامپیوتر و زوم و چت گروهی. شما نوشت: مقاله شما در زمان یادداشت ها در طول سخنرانی شما انجام آزمایش در آزمایشگاه مجازی و شما پنجه مشکل پیچیده ست.
بخوانید: اگر دانشگاه نمی بازگشایی تا 2021?
آن شده اند که آسان نیست برای انجام این کار. مردم در سراسر کشور شد صحبت کردن در مورد چگونه کوتاه توجه خود را span تبدیل شده بود چگونه آنها قادر به خواندن کتاب های دیگر چگونه آنها ماند در نزدیکی تلویزیون, تماشای ترسناک اخبار و تعجب چه اتفاقی خواهد افتاد. آن را بسیار آسان برای دسترسی به Netflix و Instagram و نگران.
اما شما—که ما آنها را جشن می گیرند امروز—شما نمی دهد. شما قصد نگه داشته و در حال حاضر در این وضعیت عجیب و غریب بدون "پمپ و شرایط"—فقط با من در روز خواب و شما در دوران کودکی خود را, اتاق خواب های پراکنده دور از همه دوستان از شما انتظار می رود در این روز مهم—شما تبدیل شده اند فارغ التحصیلان دانشگاه.
و ما سپاسگزار از آنجا که ما به شما نیاز دارند.
ما نیاز به شاعران و فیلسوفان دانشمندان و هنرمندان, مهندسین, مورخان و نویسندگان و تجار.
بیشتر از همه ما نیاز به رایگان متفکران چرا که در حال حاضر بیشتر از همیشه قبل از ما نیاز به افرادی که می توانند در جهان نگاه در یک راه منطقی و تصمیم گیری مبتنی بر واقعیت و دلیل.
من آرزو می کنم من می توانم به همه شما فارغ التحصیلی شما سزاوار. من آرزو می کنم من می توانم به همه شما پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و خاله و عمه ها شانس خود را برای شنیدن نام حلقه کردن و دیدن شما راه رفتن در سراسر این مرحله و دریافت دیپلم خود را. من آرزو می کنم ما می تواند جمع آوری و پس از آن و خوردن برخی از این ورق کیک و تصاویر را جشن می گیرند و آنچه شما انجام است.
بخوانید: چرا مدارس در خواندن همه نام ها در فارغ التحصیلی ؟
اما شاید شما به دست آورده ایم و چیزی مهم تر از هر یک از آن. شاید به عنوان افراد بسیار جوان شما می دانید چیزی قدرتمند: که شما تست شده اند و شما نمی لکنت زبان پیدا. شما نگه داشتم.
و اگر چه شما در حال ورود به یک جهان بسیار متفاوت از یکی از شما انتظار می رود آن را به یک جهان که به شما نیاز دارد. و به دلیل یک سخنرانی قرار است که حاوی نوعی از اطلاعات ضروری برخی از قطعه ای از خرد کردن از سن بلندگو به جوانی شنونده در اینجا آن است که: هیچ چیز در زندگی این است که بهتر از بودن مورد نیاز است.
من می دانم—و پدر و مادر خود را می دانم و اساتید خود را می دانیم که شما آماده برای آنچه در پیش روست.
از آنجا که شما در حال بزرگ کلاس از سال 2020 است. و شما انجام نمی دهد.
اختصاص داده شده به نویسنده پسران کونور و پاتریک Hudnut و به او پسر تعمیدی دین اسمیت—همه اعضای کلاس 2020.
ما می خواهیم به شنیدن آنچه که شما فکر می کنم در مورد این مقاله. ارسال یک نامه به سردبیر و یا ارسال به letters@theatlantic.com.