برای بسیاری از ما در طول coronavirus همه گیر خود انزوا توصیف میزان که ما عمل می کنند برای محافظت از خودمان و دیگران, تنهایی, توضیح بهترین ما می توانیم برای امید و تنهایی توصیف آنچه که ما در واقع احساس می کنم. توسط "ما" منظورم این است که افرادی که دارای لوکس از خود جدا و لوکس از تلاش برای تنهایی. کسانی که خود منزوی—پزشکان و پرستاران تحویل کارگران را که خود را جدا از دیگران ممکن است برای بسیاری از ساعات بیداری خود را اغلب در حالت دو انزوا و تنهایی چون آنها محروم از توانایی خود را انتخاب کنید شرکت.
پیچیده ترین و دقیق توصیف انزوا و تنهایی و تنهایی ارائه شده توسط هانا آرنت در فصل گذشته از "ریشه های توتالیتاریسم." تنهایی آرنت مسلم است تعریف بیماری از توتالیتاریسم و زمین مشترک از همه ترور. انزوا و تنهایی پهلو تنهایی به عنوان دو مرتبط اما متمایز شرایط. آرنت را نمونه—بردگان و افراد مدرن به شمار میرود—هر دو جدا شده و تنها اما نه به تنهایی. انزوای او می نویسد: "ممکن است در آغاز ترور; آن قطعا آن حاصلخیز ترین زمین; همیشه است نتیجه آن است." انزوا و ناتوانی با هم عمل می کنند با دیگران است که به گفته آرنت و منبع یک فرد قدرت سیاسی است. جداسازی کدها افراد ناتوان.
یکی می تواند به تنهایی و جدا نیست و یا جدا شده و نه تنها. کسی که جدا شده نمی تواند عمل با دیگران, اما هنوز هم می توانید عمل می کنند—هنوز هم می توانید ایجاد و ارسال آن خلاقیت به جهان است. تنهایی و ناتوانی در عمل در دسترس نباشد یا با دیگران و یا به تنهایی. آرنت لینک تنهایی به آمریکا از uprootedness و superfluousness: داشتن هیچ جایی در جهان هیچ چیز را به جهان است. این, به نوبه خود مرتبط است به از دست دادن آنچه که او خواستار "حس مشترک"—مشترک واقعیت است که اجازه می دهد تا ما را به خودمان می دانم که در آن ما به پایان رسید و جهان آغاز می شود و چگونه ما متصل به دیگران است.
"ما زندگی بدون احساس این کشور در زیر پاهای ما // ما کلمات نامفهوم از ده قدم دور" روسیه شاعر Osip Mandelstam نوشت: در سال 1933 جمعبندی دولت های تمامیت خواه, تنهایی, از دست دادن حس زمان و محل ناپدید شدن جامعه و از هر امید از حال شنیده و یا دیده می شود. زمانی که هیچ اتصال به دیگران وجود دارد می تواند بدون صدا. آرنت می نویسد: در مورد انزوا و تنهایی به عنوان پیش شرط و ابزار و محصولات از ظلم و ستم. ما در محیط مجازی "اینجا" امروز نه افراد مستبد و یا یک رژیم توتالیتر و ترور ما را تجربه کرده است نه اختیار داشت توسط دست بشر, اگر چه آن را تشدید آنها. در عین حال آرنت مشاهدات در انزوا و تنهایی را پر سر و صدا رزونانس امروز که آنها نمی باید هشت یا دوازده هفته پیش.
هر یکشنبه من دیدار با بهترین دوستان من در مسکو در زوم. از دست دادن حس زمان و فضا به این معنی است که هفت ساعت اختلاف زمان کمی تاثیر بر توانایی ما برای نوشیدن به طور همزمان و فاصله بین ما یک فاصله استفاده می شود که اندازه گیری می شود در کیلومتر ساعت و دلار مورد نیاز برای گذشتن از آن تبدیل به یک انتزاع. دوستان من در مسکو در حال عملکرد به عنوان نزدیک و تا آنجا که من دوست خانه که یک دوچرخه سوار به دور است. (او در خانه است اما او یک تصویر بر روی صفحه نمایش.) بیشتر قابل آن بوده است مدت زمان طولانی از آنجایی که من با دوستان در مسکو و من ساکن یک مشترک واقعیت—آیا تا به حال به عنوان یک "حس مشترک"—به عنوان ما در حال حاضر. ما تجربه مشابه انزوا و ترس و ناتوانی و خشم. ما به مقایسه یادداشت ها در مدارس است که آیا آموزش و بیمارستان هایی که التیام و دولت هایی که به ما خیانت.
ما مکالمات در اطراف غیبت. ما بحث در مورد راه هایی که ما نمی بینیم مردم است. من شده اند به ماندن در همان شهر به عنوان پدر و قدیمی ترین دوست, بدون دیدن آنها. هنگامی که من در نهایت دیدم پدر من پس از هفت هفته ما عینک ماسک ایستاده بود و دور از هم جدا ساخت آشنا جزئیات چهره ما نامرئی است. ما صدای خفه شد و به سختی قابل شنیدن ده قدم دور. با دوست من در زوم که من دیدن واضح تر زمانی که او باقی می ماند در چارچوب بحث ما در مورد دیدن نیست بسیاری از راه های دانستن نیست: چه آزمون ميانگين و اگر هر چیزی که این بیماری همه گیر خواهد بود; چه جهان خواهد شد مانند زمانی که در آن است.
به تدریج هر چند این زمین به نظر می رسد تراوش از زیر آن مکالمات. حس مشترک ما این است که با پوشیدن لباس نازک. یا شاید آن را تبدیل شدن به بیش از حد ضخیم: آنچه که ما تجربه ما در طول هفته از انزوا ممکن است یک ماده از حس مشترک است که ما در حال تجربه چیزهای مشابه اما این چیزها داخلی, صمیمی, دشوار است به بیان—این مشکل هم بدانید که آیا آنها باید به کلمات قرار داده. برای چند هفته اول ما معامله اخبار و برداشت از زندگی ما به روز رسانی یکی دیگر به سرعت و به شیوه ای از خاموش شدن ناگهانی در ما مربوطه شهرستانها. ما معامله یادداشت در تجربه شوک یا نوستالژی در نفوذ یک صدا و یا یک چشم از زندگی قبل از همه گیر مانند شنیدن صدای چند مستی مردان با هم در خیابان. سپس جهان پژمرده.
آنچه به منزله یک تجربه جدید در حال حاضر ؟ یک مرد من به سختی می دانم که به من می گوید در طول یک مکالمه حرفه ای بیش از زوم است که او را لمس نمی کند هر کسی که در هفته ها و تمایلات جنسی خود است atrophying. یکی دیگر از آشنایی با هنر متصدی اموزش Noack پست در Facebook "من فقط متوجه شدم که من را لمس نمی کند دیگر زندگی و نه من لمس شده است برای بیش از 4 هفته. من تعجب می کنم که آیا ما بعد از آن تقسیم بشریت به کسانی که لمس و کسانی که نمی شد." کسانی که خود منزوی در این شرکت از دیگران در ضمن باید دعوا و شک و تردید و اوج ها و فرودها در روابط درگیری در مورد پرورش کودک—همه راه های که در آن خوشحال ناراضی و نوسان خانواده زیر یک تعداد متناهی از الگوهای تحت قرنطینه ایجاد چه حس مشترک ما. ما باید همیشه این دعوا ترس و heartaches در صمیمی (persian) اما آنها به طور کلی محافظت از چشم دیگران. در حال حاضر زندگی خصوصی هستند و تنها آنهایی که ما در زندگی هستند. چه این کار را انجام دهید به دوستی که همیشه در آن بسیاری از معانی سابقه مرز بین خصوصی و عمومی ؟ که در آن مرز در حال حاضر که همه جمعی فضای از دست رفته است ؟
و چه اتفاقی می افتد به فیزیکی فضاهای عمومی در حالی که ما آنها را ترک خالی? در سپیده دم عصر خود انزوا در اولیه پشت سر هم از الگوهای رفتاری و آهنگ و دیگر تولیدات فرهنگی یک وب سایت بر اساس کارتونی به نام "Masyanya" است که در حال حاضر در آن سال بیستم وجود ارسال شده یک قسمت در coronavirus. در این عنوانی شخصیت ابد بد خلق و طعنه آمیز شکل چوب خود قرنطينه برای یک سال با شوهر و دو بچه. آنها ناخن تخته در سراسر خانه خود را ترک تنها یک نازک افقی اسلات برای تحویل پیتزا و Masyanya ponders روسی کلمه "خارج" snaruzhiکه او تبدیل به یک اسم: naruzha. آن را برای تلفن های موبایل repellant. "'Naruzha' خشونت, بیماری, سیاست پلیدی ویروس خشونت و جرم و دیگر تلخه" Masyanya اعلام کرد در ابتدا از خانواده خود جدا می کند. در پایان آنها زیرچشمی نگاه کردن در خارج از خانه خود را. "چه چیزی است؟" Masyanya می پرسد. "آسمان ؟ که یک قطعه از تلخه. پیچ آن این naruzha—آن چیزی جز دردسر. من می توانم به شما نشان می دهد جنگل در V. R., و آن را به شما را دور ضربه." با که او ناخن درب بسته دوباره.